۩☆ولایت امیر المومنین علی(ع)☆ ۩

امیر المومنین علی (ع)فرمودند: فخر کردن انسان به خودش، نشانه کم عقلى او مى باشد.


۩☆ولایت امیر المومنین علی(ع)☆ ۩

بسم الله الرحمن الرحیم

ارزش هر مکتب فکرى و اعتقادى، به توانایى آن در اقناع دیگران و پاسخ‌گویی به سوالات و اشکالات آنان است
✿✿✿✿✿✿✿✿✿✿✿✿✿✿
﴿قُلْ هَاتُواْ بُرْهَانَکُمْ إِن کُنتُمْ صَادِقِینَ﴾
✿✿✿✿✿✿✿✿✿✿✿✿✿✿
۞ای قلم از قدرتی غالب بگو
از علی بن ابی طالب بگو
از علی مرد سیاست مرد دین
از علی تنها ترین مرد زمین
بیعت ما دوستان عین ولاست
زاده ی زهرا علی روح خداست
عده ای از همرهان جاهل شدند
در حمایت از علی کاهل شدند
خاک شهر کوفه بر سرهایتان
پس چه شد ایمان و باورهایتان
پشت بر مولا زهرا کرده اید
هیچ و شرم از این شهیدان کرده اید
حرفی از اعماق ایمان می زنم
با لب و حلق شهیدان میزنم
سامری ها با قلم بت ساختند
فتنه در دامان دین انداختند
مکر داخل کفر خارج را ببین
رونق کار خوارج را ببین
دین فروشان قلعه در باور زدند
یک به یک پشت قلم اردو زدند
با اساس دین تسامح می کنند
پای ارزش ها تساهل می کنند
هدیه بر رقاصه ها واجب نبود
قدر عالم کمتر از مطرب نبود
تا که گردد فتنه و آشوب کم
جبهه ای ها باز باهم هم قسم
نائب مهدی ولی داریم و بس
شیعیان سید علی داریم و بس
۩۞۩ஜ۞۩ஜஜ۩۞۩ஜ۩۞۩ஜஜ


__________███
__ _█████____████
___████__████_███
__███____████__███
__███_███___██__██
__███__███████___███
___███_████████_████
███_██_███████__████
_███_____████__████
__██████_____█████
___███████__█████
______████ _██
______________██
_______________█
_████_________█
__█████_______█
___████________█
____█████______█
_________█______█
_____███_█_█__█
____█████__█_█
___██████___█_____█████
____████____█___███_█████
_____██____█__██____██████
______█___█_██_______████
_________███__________██
_________██____________█
_________█
________█
________█


ذکرها ایام هفته:
شنبه: یا رب العالمین
یکشنبه:یاذالجلال والکرام
دوشنبه:یا قاضی الحاجات
سه شنبه:یا ارحم الرحمین
چهارشنبه: یاحی ویا قیوم
پنج شنبه: لا اله الا الله الملک الحق المبین
جمعه: اللهم صل علی محمد وآل محمد

تبلیغات
Blog.ir بلاگ، رسانه متخصصین و اهل قلم، استفاده آسان از امکانات وبلاگ نویسی حرفه‌ای، در محیطی نوین، امن و پایدار

bayanbox.ir صندوق بیان - تجربه‌ای متفاوت در نشر و نگهداری فایل‌ها، ۳ گیگا بایت فضای پیشرفته رایگان

Bayan.ir - بیان، پیشرو در فناوری‌های فضای مجازی ایران

بایگانی
آخرین نظرات
نویسندگان
پیوندها


۩☆ولایت امیر المومنین علی(ع)☆ ۩

امیر المومنین علی (ع)فرمودند: فخر کردن انسان به خودش، نشانه کم عقلى او مى باشد.


۳۰ مطلب در تیر ۱۳۹۳ ثبت شده است

به گفته سردار فرهاد نظری ۱۷ و ۱۸ تیر در موقعیت مقابله با براندازی قرار داشته و به‌دلیل این‌که به خیلی‌ها امتیاز نداده، محاکمه شده و حتی یکی از نقاب‌داران کوی دانشگاه، در جایگاه شاکیان بوده؛ می گفت خاتمی باید محاکمه شود. به گزارش پایگاه 598، فرهنگ نیوز نوشت: قبل از مراسم رحلت امام بالاخره بعد از پی‌گیری‌های تلفنی فراوان، قرار ملاقات گذاشت. محل قرار نه منزلش بود و نه محل کارش. داخل ماشین خودش در یکی از میدان‌های مرکزی شهر. از پشت عینک دودی نمی‌شد فهمید چه حسی نسبت به ما دارد؟ اما از صدای آهسته و خسته‌اش می‌شد فهمید حرف‌های زیادی دارد. سردار فرهاد نظری که حالا نه اسمش یاد مردم مانده و نه چهره‌اش. اما به‌محض این‌که بفهمند فرمانده پلیس تهران در سال ۷۸ بوده و فرمانده میدان در حادثه کوی دانشگاه، همه او را می‌شناسند و همین‌جاست که حرف‌ها درباره او شروع می‌شود. فرمانده پلیسی که بازداشت شد و با دستبند راهی دادگاهش کردند و در آخر تبرئه شد. چند دقیقه‌ای طول کشید تا سر بحث را باز کنیم و از همان ابتدا گفت هیچ حرفی درباره کوی ندارد و مصاحبه نمی‌کند. از ما خواست ضبط و موبایل و هرچه که صدا ضبط می‌کند را خاموش کنیم. گفت: مثل ۲ تا رفیق با هم حرف می‌زنیم و نیازی به ضبط کردن نیست. چند سند و کاغذ همراهش بود. از میان آنها، کپی کارت جانبازی‌اش از همه برایم جالب‌تر بود. فرهاد نظری جانباز ۷۰% اما هیچ کارت یا نشان و درجه‌ای از دوران ناجایی خود نداشت. شاید واقعا حالا دیگر ناجا شده بود. با چند سوال ساده حرف‌مان را شروع کردیم. برایم جالب بود که حالا چه می‌کند؟ پستی، مقامی یا شاید هم شرکت اقتصادی؟ اما با خون‌سردی پاسخ داد که نه دنبالش رفته و نه اصلا کار اقتصادی بلد است. سردار نظری فرمانده اسبق پلیس تهران در گفتگو با خبرنگار فرهنگ نیوز گفت: خانه‌نشین شده و در کنار خانواده‌اش روزگار می‌گذراند. چند کتاب هم در دست چاپ دارد. از حادثه کوی دانشگاه پرسیدم که با کمی مکث، از نامهربانی‌ها و کم‌لطفی‌های دوستان گفت. دوستانی که حالا هریک پُستی را اشغال و او را فراموش کرده‌اند. دوستانی که شاید می‌خواستند او را به‌نوعی حذف کنند. از ۶ بار ترور نا‌فرجامش گفت و اعتقاد داشت که دیگر ترور گرم انجام نمی‌دهند و معتقد بود که او را ترور شخصیتی کردند. نظری گفت در حادثه کوی، ما طبق دستور به محل حادثه رفتیم که شنیدم کسی روی بی‌سیم ما رفته و می‌گوید: «از هادی به تمام واحدها در صورت حمله،از سلاح گرم استفاده کنید» در صورتی که هادی من بودم با فریاد گفتم: «هادی منم،هادی منم،هیچ کس حق استفاده از سلاح گرم را ندارد.تکرار می کنم به هیچ وجه از سلاح گرم استفاده نکنید». وقتی اینها را تعریف می‌کرد، می‌شد فهمید چقدر آن لحظه زیر فشار بوده. بعد از سالها هنوز هم که به اینجا می‌رسد، بغض می‌کند و حتی از پشت عینک دودی‌اش می‌شود این حس را فهمید. با تلخی و اکراه گفت که ۱۸ تیر یک‌تنه مقابل یک دولت کودتاچی ایستاده و حالا چگونه مورد بی‌مهری دوستان قرار گرفته. به ظلمی اعتراض داشت که درحقش شده بود و از خاتمی و ابطحی گفت. از این‌که قبل از فرماندهی نیرو به دفتر خاتمی دعوت شده و قرار بوده فرمانده یگان حفاظت خاتمی شود و قبول نکرده و این‌که بعد از حادثه کوی هیچ‌کس یادش نکرده و حتی درخواستش برای مناظره با موسوی لاری را هم قبول نکردند. به گفته خودش ۱۷ و ۱۸ تیر در موقعیت مقابله با براندازی قرار داشته و به‌دلیل این‌که به خیلی‌ها امتیاز نداده، محاکمه شده و حتی یکی از نقاب‌داران کوی دانشگاه، در جایگاه شاکیان بوده؛ می گفت خاتمی باید محاکمه شود. وقتی دوباره از حادثه کوی پرسیدم گفت: پسر خوب همین‌قدر کافیه. البته نه‌تنها با ما بلکه با هیچ رسانه‌ای درباره ۱۸ تیر مصاحبه نکرده و اعتقاد دارد رسانه ملی بعد از این سالها باید این موضوع را مطرح کند. موضوعی که حتی یک‌بار قرار بوده نادر طالب‌زاده در برنامه «راز» او را مهمان کند و به آن بپردازد؛ ولی با مصلحت مدیران شبکه برنامه کنسل شده است. با این‌همه جفا در حقش، هنوز خود را سرباز ولایت می‌دانست و اعتقاد داشت هیچ‌کس جز رهبری نمی‌توانست کودتای ۷۸ و فتنه ۸۸ را جمع کند و با گفتن این شعر ما را خلع سلاح کرد. نماز بی‌ولایت بی‌نمازی است تعبد نیست نوعی حقه بازی‌ست ولایت چیست؟ در خون غوطه خوردن کلید سینه بر مولا سپردن

محمدجواد قریمی
۲۲ تیر ۹۳ ، ۱۳:۴۷ موافقین ۱ مخالفین ۰ ۱ نظر
گروه فرقان توسط طلبه جوانی به نام اکبر گودرزی که در اوج فعالیتش 20ساله بود شکل گرفت. گودرزی در سال56 از لباس طلبه‌گری بیرون آمد و کلاس‌های تفسیر قرآن، در مناطق مختلف تهران(نازی­آباد، سلسبیل، قلهک، جوادیه، خزانه) برپا کرد و مساجدی که گودرزی جلسات قرآن را در آنها برگزار می‌کرد عبارت بودند از: مسجدالهادی(خیابان شوش) مسجد فاطمیه(خزانه) مسجد رضوان(خیابان اتابک) مسجد شیخ­هادی و مسجد خمسه(قلهک) و مسجد اعظم(که کتابخانه قائم در آن بود). گودرزی گروه فرقان را در درون همین جلسات تفسیر قرآن تأسیس و رهبری کرد و از سال56 به صدور اعلامیه و بیانیه پرداخت و وارد حوزه سیاست و مبارزه شد. البته این را باید افزود که گروه فرقان در آغاز با عنوان"گروه کهفی‌ها" شهرت داشت و بعدها به نام فرقان شناخته شد. در جریان پیروزی انقلاب اسلامی با اسلحه‌هایی که وی و همراهانش از پادگان‌های فتح شده توسط مردم به دست آوردند از همان نخست وارد فاز نظامی شدند. اما این­بار دیگر نظام شاهنشاهی سقوط کرده بود و گروه فرقان که از حال­وهوای مبارزه خارج نشده بودند و همه هویت­شان به مفهوم مبارزه ختم می‌شد، به جنگ با نظام اسلامی جدید روی آورد. گودرزی با داشتن شماری از جوانان که همچنان روحیات انقلابی سال55 تا 57 را داشتند، آنان را بر اساس آموزه‌های قرآن نشئت گرفته از برداشت‌های خود، به­شدت بر ضد روحانیت و آنچه که آن را آخوندیسم می‌نامید تربیت کرده بود. از اعضای اصلی این گروه که حدود 50 تا 60نفر بودند می‌توان، سعید مرآت، عباس عسگری، علیرضاشاه ­بابابیک، حسن اقرلو، علی حاتمی، کمال یاسینی، سعید واحد، محسن سیاهپوش، حمید نیکنام، علی اسدی، بهرام تیموری، عبدالرضا رضوانی، امیر قلعه­نوتاش را نام برد.[1] تفاسیر، تألیفات و نشریات گروه فرقان بیشتر نوشته‌ها و نشریات گروه فرقان تا قبل از دستگیری گودرزی، به قلم خود اوست که با نام مستعار منتشر می‌شد. تفسیرها: گروه فرقان در سال56 و 57 مجلدات زیادی از تفسیر قرآن خود را تحت عنوان پیام قرآن منتشر و پخش کردند که این تفاسیر عبارت بودند از: تفسیر فاطر، یس، صافات، تفسیر احزاب، سبأ و نجم، تفسیر عنکبوت و روم، تفسیر لقمان و سجده، تفسیر شوری و زخرف، تفسیر محمد، فتح و حجرات، تفسیر دخان، جاثیه و احقاف، تفسیر سوره­­ی مومن و فصلت، تفسیر سوره­­ی فرقان و نور(همه­ی این تفاسیر با نام مستعار نجم­الدین شکیب آمده است) تفسیر سوره­ی انبیاء(حسین صادقی) تفسیر سوره­ی بقره(جواد صابر) تفسیر سوره­ی مریم، سوره­ی طه(حسن قائمی)،‌ تفسیر توبه، شعراء، نمل، و قصص(احسان کمالی) تفسیر سوره­ی یوسف و جزء سی‌ام(محمدحسین آل­یاسین و نیز به اسم احسان کمالی) تفسیر مزمل، ‌مدثر، قیامت، انسان و مرسلات(نجم­الدین منتظر)،‌تفسیر سوره­ی کهف، و تفسیر ذاریات و ق، و همچنین ترجمه­ی کامل از قرآن نیز از آنان منتشر شده است.[2] کتاب‌ها: کتابی با عنوان فرازی از نهج­البلاغه و شرح دعای عرفه(یا پیام حسین) کتاب فروغ نهج­البلاغه دو جلد؛ همچنین کتاب توحید و ابعاد گوناگون آن(صادق داوودی)؛ فرقانی‌ها در این کتاب معتقد بودند ضعف عمده­ی تشکل‌ها و سازمان‌های انقلابی، از مشروطه تا زمان آنها، عدم وجود نوعی آگاهی مکتبی بوده است. بحث‌های نخستین این اثر در تعریف اسلام و توحید است و بنا به توضیحی که در آن آمده خلاصه‌ترین تعریف توحید، نمود خارجی جنگ سراسری و دائمی موجودات برای حل تضادها و راه­یافتن به تکامل برتر و والا است.[3] توحید اندیشه‌ای است برای تعریف سیر حرکت موجودات در دل این تضادها بسوی ­الله که نقطه­ی نهایی تکامل است، این مباحث که در قالب تحمیل برخی از تفکرات ابتدایی با آیات قرآنی طرح می‌شود، تا پایان کتاب ادامه دارد، در این تعریف که بر فرض پذیرش، بیان نوعی حرکت تکاملی برای تمام موجودات است، قیامت با تعبیر "روز تحقق استعدادها" تعریف می‌شود.[4] کتابی با عنوان دعاء تجلی خداگونگی انسان از سوی همین گروه به اسم محمدحسین آل­یس چاپ شده که شرح صحیفه­ی سجادیه است. در اینجا هم به مانند تفاسیری که از قرآن ارائه گشته، تمامی مضامین در ارتباط با انقلاب و ضدانقلاب تحلیل و تفسیر شده است. کتابی دیگر با عنوان اصول تفکر قرآنی(به عنوان کتاب دوم توحید و ابعاد گوناگون آن) به­نام داوود قاسمی چاپ شده که اصول کلی مستخرج از قرآن دربار­ه­ی انسان­شناسی و ایمان و انقلاب و ضدانقلاب است.[5] نشریات: نشریات یک ساله­ی آنان درسال1357 تحت عنوان سالنامه­ی فرقان چاپ شده است. گروه فرقان و سازمان مجاهدین خلق ایدئولوژی این گروه متأثر از ایدئولوژی سازمان مجاهدین خلق ایران بود به­طوری­که معمولا بر روی جزوات خود جملاتی از این منبع‌ را به چاپ می‌رساندند و خود گودرزی نیز در سیر مطالعاتی خود نیز کتاب‌های مجاهدین خلق را مطالعه کرده بود.[6] آیت­الله موسوی­اردبیلی معتقد است که سازمان مجاهدین خلق در ترورهای فرقان دست داشته است و در واقع گروه فرقان از نظر ایدئولوژی و استراتژی در جهتی هماهنگ با آن سازمان بوده است و عناصر نفوذی سازمان بخوبی موفق شدند از گروه ساده­لوح فرقان در جهت اهداف تشکیلاتی خود بهره گیرند. در این مورد موسوی­اردبیلی می‌گوید:«شواهدی حکایت از رابطه­ی سازمانی گروه فرقان با سازمان مجاهدین خلق در دست است که عبارتند از:‌ الف) از نظر ایدئولوژی، گروه فرقان در انتشارات خود و تحلیل‌های قرآنی منتشره‌اش نشان داده است که به­طور دقیق در خط این سازمان حرکت می‌کند، همان برداشت‌های مادی از مفاهیم اسلامی را که سال‌ها و بارها از زبان اعضای سازمان شنیده‌ایم، در نوشته‌های گروه فرقان می‌بینیم. ب) از نظر استراتژی نیز گروه فرقان همان مسیری را طی می‌کند که سازمان مجاهدین ترسیم کرده است. در رابطه با امام­خمینی هم به­طور دقیق همان برداشت‌های درون سازمان مجاهدین را دارد.»[7] گروه فرقان و دیدگاه­های شریعتی گروه فرقان گاه از شریعتی و اندیشه‌های او طرفداری می‌کرد. حتی در نوشته‌های خود از برخی از تعبیرات خاص شریعتی استفاده می‌کردند. نشریات فرقان سرشار از استناداتی است که به اثر تشیع علوی و تشیع صفوی صورت گرفته و بر اساس آن اقدامات بعدی فرقان به انجام رسیده است. همچنین تحلیل‌های شریعتی درباره­ی مسائل طبقاتی و جایگاه روحانیون و تز«مذهب علیه مذهب» دقیقا در کتابچه­­ی تحلیلی از اوضاع سیاسی ایران، در رابطه با تکوین و تدوین ایدئولوژی اسلامی، تداوم انقلاب توحیدی گروه فرقان نفوذ کرده است. در سالنامه­ی یکم فرقان نیز به ایدئولوژی‌های شریعتی اشاره شده است و به­عنوان ششمین شهید ایدئولوژیک از آن یاد شده است. در سال1356 یعنی سال آغاز فعالیت فرقان با درگذشت شریعتی، اولین اعلامیه از سوی این جریان نوپا انتشار یافت. آنچه در این شرایط، سبب برآشفتن فرقانی‌ها شد، اطلاعیه مشترک مطهری و بازرگان بود که چند روز پس از انتشار، بازرگان بر اثر اصرار دوستان و با تهدید مخالفان امضایش را پس گرفت. به­دنبال صدور آن اطلاعیه، گودرزی اطلاعیه‌ای صادر کرد و به تهدید مخالفان شریعتی و در واقع آقای مطهری پرداخت. در این اطلاعیه با اشاره به ائتلاف ارتجاع و روشنفکران مدرن یعنی مطهری و بازرگان آمده است که«حاصل زشت این ائتلاف ناجوانمردانه، آن هم در شام غریبان شهیدان و در اجرای اهداف شوم نفاق­پیشگان تاریخ بوده و به­طوری­که اطلاعیه‌ای به تاریخ23/9/56 و با امضای چهره‌هایی همچون مطهری و بازرگان درآمد که بازتاب مقاصد پوشیده­ی جبهه­ی موتلفه بود و از تبادل­نظر میان آنها که طبعا چیزی جزء مسخ هدف شهیدان و فرهنگ انقلابی آنها را در برنمی‌گیرد حکایت می‌کرد.» سپس با نقد برخی از عبارات آن نامه آمده است که«عوام­فریبی و خیانت­پیشگی عوامل مزبور از فرازی دیگر از نوشته‌شان روشن می‌شود» در سالگرد سفر دکترشریعتی به خارج از کشور و مرگ وی، باز گروه فرقان اطلاعیه‌ای داد و ضمن آن سخت به صادرکنندگان آن بیانه حمله کرد. همچنین اکثر گروه در بازجویی اعتراف کرده بودند که آثار شریعتی را مطالعه کرده بودند. البته نباید پنهان کرد که گفتمان حاکم بر نوشته‌های فرقان، تطابق جدی با نوشته‌های دکترشریعتی ندارد. هم به آن دلیل که این گروه سعی می‌کردند تا از قرآن دستاویزی برای نگره‌های انقلابی خود عرضه کنند و هم پیچ در پیچ بودن برداشت‌های شگفت فرقانی‌ها از آیات، بدون تردید، پسند شریعتی هم نمی‌توانست باشد.[8] مواضع گروه فرقان در برابر روحانیت و انقلاب اسلامی فرقانی‌ها هدف خود را ایجاد جامعه­ی بی­طبقه توحیدی می‌دانستند و از روحانیت به­عنوان ضدتوحیدی‌ترین عضو جامعه نام می‌بردند که خلق تحت ستم را استثمار می‌کند. و به منظور رسیدن به جامعه­ی توحیدی و آگاه کردن خلق باید این عامل استعماری حذف و از بین برود تا بتوان به دستورات و احکام خدا عمل کرد و جامعه­ی بی طبقه­ی توحیدی را پایه‌گذاری نمود. در طول مبارزه علیه رژیم شاه، همواره به مخالفت با روحانیون انقلابی می‌پرداختند و از آنها تحت عنوان آخوندیسم یاد می‌کردند که به­منظور حفظ نظام توحیدی موجود دست به استعمار توده‌ها زده است و روحانیت را متهم به کشتار مردم می‌کردند. با پیروزی انقلاب این مخالفت شدید شد و از شعار "اسلام منهای روحانیت" حمایت می‌کردند.[9] گروه فرقان در اعلامیه‌ای، انقلاب اسلامی را زاییده­ی توافق در کنفرانس گودالوپ(که قبل از انقلاب توسط سران هفت کشور صنعتی در گودالوپ تشکیل شد) می‌دانست و سران انقلاب که در رأس کشور قرار خواهند گرفت(به جزء امام) را عوامل آنها ذکر می‌کردند.[10]بر این اساس گروه فرقان، کناره‌گیری روحانیت از قدرت را ضروری می‌دانست هر چند در مورد جانشینی آن نظر خاصی ارائه نمی‌داد. به گفته گودرزی:«ما به این نتیجه رسیده‌ایم که در اسلام هیچ انضمام و انسجامی بین اسلام و روحانیت وجود ندارد و اصولا وجود روحانیت را مغایر با همه موازین توحیدی و مفاهیم قرآنی می‌دانیم».[11] در جریان همه­پرسی جمهوری اسلامی، گروه فرقان از این اقدام در نشریه فرودین58 خود به عنوان«رفراندوم، توطئه استعمار» یاد کردند و اصولا رفراندوم را حتی در شکل دموکراتیک آن مخالف اسلام محمد(ص) و تشیع علی ذکر کردند.[12] این گروه ضمن نفی تقلید در امور شرعی، معتقد بودند با مراجعه به قرآن و سنت می‌توان احکام را استنباط کرد.[13] با تفاسیری که این گروه از آموزه‌های قرآن می‌کردند. بخشی از روشنفکران مسلمان، روحانیون و گروه­های سیاسی را تحت­تأثیر قرار داده بودند. در این میان بیش از همه مطهری از این تفاسیر بر آشفت و در مقدمه­ی کتاب علل گرایش به مادی‌گری، تحت عنوان ماتریالیسم در ایران سخت به آراء تفسیری و تعابیری که آنان در ترجمه­ی آیات و مفاهیم قرآن آوردند حمله کرد و از آنان تحت عنوان ماتریالیسم منافق یاد کرد.[14] که همین یکی از دلایل ترور وی توسط گروه فرقان شد. ترورهای گروه فرقان نخستین عاملی که گروه فرقان را به رویارویی مسلحانه با جمهوری اسلامی کشاند، به گفته خود آنها قربانی­شدن ارزش‌های راستین تشیع سرخ علوی بود. همچنین تلاش برای آزادساختن اسلام علی از اسارت آخوندیسم، عامل دیگر این مبارزه قهرآمیز بود که شروع به ترور افراد کرد[15] که عبارت بودند از: 1- در 3/2/58، سرلشکر محمدولی قرنی، نخستین رئیس ستادکل ارتش ترور شد[16] که در اطلاعیه­ی فرقان، ایشان متهم به سرکوب خلق کرد شده بود. 2- در 11/2/58، استادمرتضی مطهری از رهبران فکری و سیاسی انقلاب و رئیس شورای انقلاب هنگامی که از جلسه شورای انقلاب برمی‌گشت هدف گلوله قرار گرفت و شهید شد.[17]در اطلاعیه­ی گروه فرقان آمده است:«فکر به قدرت­رسیدن دیکتاتوری آخوندیسم و آماده‌سازی تشکیلاتی آن، مدت‌ها قبل، حتی قبل از خرداد42، از طرف او طرح شده است.» 3- در 4/3/58، حجت­الاسلام و الملسمین هاشمی­رفسنجانی در خانه خود مورد حمله قرار گرفت که جان سالم به در برد.[18]در اطلاعیه­ی فرقان، هاشمی­رفسنجانی متهم به طراحی سیاست‌های دیکتاتوری در قبال جنبش توحیدی خلق مستضعف ایران شده و محکوم به اعدام انقلابی شده بود. 4- در 17/4/58، تقی حاج­طرخانی بنیان­گذار مسجد قبا[19]. 5- در 25/4/58، آیت­الله سیدرضی شیرازی، رئیس کمیته­ی منطقه3 ترور شد که سالم ماند.[20] 6- در 30/4/58، بهبهانی.[21] 7- در 4/6/58، حاج­مهدی عراقی رئیس مالی موسسه­ی کیهان و پسرش حسام.[22] 8- در 12/8/58، آیت­الله قاضی­طباطبائی، نماینده­ی امام و از روحانیون­مبارز تبریز.[23] 9- در 27/9/58، دکترمفتح عضو شورای انقلاب و رئیس دانشگاه الهیات و معارف اسلامی.[24] 10- در 16/9/58، نیز بمبی که از راه دور هدایت می‌شد در زیر پل مسیر آیت­الله موسوی­اردبیلی که در سمت دادستان کل کشور بود منفجر شد که صدمه­ی جدی به ایشان وارد نشد.[25] سرانجام گروه فرقان در اوایل آبان­ماه58 مخفیگاه بزرگ فرقان در کرج شناسایی شد و مقادیر زیادی سلاح و مواد منفجره و اعلامیه از آنان ضبط شد و چندتن از اعضای آن دستگیر شدند. در این عملیات لیست مفصلی از کسانی که فرقانی­ها قصد ترور آنان­را داشتند به دست آمد.[26] اما با ادامه پیدا کردن ترورها، نشان از فعالیت گروه فرقان می‌داد که بالاخره بانفوذ برخی از اعضای سازمان مجاهدین انقلاب اسلامی در این گروه، در 22دی58 بالاخره محل رهبر گروه و جمعی دیگر از اعضای آن شناسایی شد و طی هشت ساعت درگیری مسلحانه همه آنها دستگیر شدند.[27] و در 3خرداد59 تیرباران شدند. بقایای فرقانی‌ها تا اوایل سال60 همچنان به انتشار برخی از جزوات می‌پرداختند و حتی از ترورهای مجاهدین خلق(مانند ترور آیت­الله خامنه‌ای) نیز به نوعی سوء استفاده کرده، آنها را با اندیشه خود پیوند می‌دادند. در سال‌های اخیر نیز گه­گاه اطلاعیه‌ای از گروه فرقان در برخی از سایت‌های خبری خارج از کشور دیده می‌شود که نمونه­ی آن اطلاعیه­ی آنان به مناسبت حمله­ی امریکا به عراق در فروردین1381 است که با عنوان«امپریالیست‌ها در خاورمیانه چه می‌خواهند» انتشار یافته و نام گروه فرقان در ابتدا و انتهای آن دیده می‌شود. همچنین در آستانه­ی انتخابات نهمین دوره­ی ­ریاست جمهوری ایران در27/3/1384 بار دیگر چند انفجار صورت گرفت که از طرف وزیرکشور به گروه خوارج فرقان منسوب گردید.[28] [1] . جعفریان، رسول؛ جریان‌ها و سازمان‌های مذهبی سیاسی ایران، قم، مؤلف، 1385، ص 544. [2] . همان، ص 549. [3] . داوودی، صادق؛(نام مستعار گودرزی) توحید و ابعاد گوناگون آن، تهران، نشر کاظمیه، 1356، ص 4. [4] . همان، ص 284. [5] . قاسمی، ‌داوود؛(نام مستعار گودرزی) اصول تفکر قرآنی، تهران، گروه فرقان، 1356، ص [6] . واثقی، محمد حسین؛ مجموعه مقالات مصلح بیدار، قم، انتشارات صدرا، 1380، ص 193. [7] . موسوی اردبیلی، عبدالکریم؛ غائله 14اسفند59 ظهور و سقوط ضد انقلاب، تهران، انتشارات نجات، 1364، ص 68. [8] . جعفریان، رسول؛ پیشین، ص 552-550. [9] . فوزی تویسرکانی؛ یحیی؛ تحولات سیاسی، اجتماعی بعد از انقلاب اسلامی در ایران تهران، موسسه تنظیم و نشر آثار امام خمینی، 1384، ج 1، ص 432. [10] . مطهری، علی؛ سیری در زندگانی مطهری، تهران، صدرا، 1371، ص 166. [11] . هاشمی، یاسر؛ عبور از بحران کارنامه و خاطرات هاشمی رفسنجانی 1360، تهران، نشر معارف انقلاب، 1378، ص 82. [12] . فوزی تویسرکانی، یحیی؛ پیشین، ص 433. [13] . واثقی، محمدحسین؛ پیشین، ص 196. [14] . مطهری، مرتضی؛ علل گرایش به مادیگری، تهران، صدرا، 1378، صص 43 - 29. [15] . جعفریان، رسول؛ پیشین، ص 196. [16] . روزنامه کیهان، (4/2/1358)، ص 1. [17] . روزنامه اطلاعات، (11/2/1358)، ص 1. [18] . روزنامه اطلاعات، (5/3/1358)، ص 1. [19] . روزنامه اطلاعات، (18/4/1358)، ص1. [20] . روزنامه اطلاعات، (25/4/1358)، ص 1. [21] . روزنامه اطلاعات، 31/4/1358)، ص 1. [22] . روزنامه اطلاعات، (5/6/1358)، ص 1. [23] . روزنامه کیهان، (13/8/1358)، ص 1. [24] . روزنامه کیهان، (27/ 9/1358)، ص 1. [25] . موسوی اردبیلی، عبدالکریم؛ پیشین، ص 58. [26] . رضوی، مسعود؛ هاشمی و انقلاب، تهران، انتشارات همشهری، 1377، ص 181. [27] . الویری، مرتضی؛ خاطرات مرتضی الویری، تهران، دفتر ادبیات انقلاب اسلامی، 1375، ص 86. [28] . جعفریان، رسول؛ پیشین، ص 553.
محمدجواد قریمی
۲۲ تیر ۹۳ ، ۱۳:۴۳ موافقین ۱ مخالفین ۰ ۰ نظر

هر روز روز عاشوراست همه سرزمین ها سرزمین کربلاست اگر واقعا به این جمله اعتقاد داشته باشیم . پس ما هر روز در جنگ حق و باطل هستیم . اما چرا ما چیزی را به وضوع نمی بینیم . علت اصلی این است که این جنگ یک نوع جنگ پنهان است . البته بارزترین علامت این جنگ را پیامبر اسلام برای ما روشن کرده و نام آن را جهاد اکبر نهاده . جهاد انسان با نفس عماره و یا شیطان .درباره نفس عماره و وسوسه های شیطان مطالب فراوانی ت کنون گفته شده و همه می دانیم که شیطان انسان قسم خورده که انسان را به گمراهی بکشد و با همه توان خود این کار را انجام می دهد . اما تا کنون همه فکر می کردند که شیطان فقط از طریق وسوسه و شیرین نشان دادن گناه در نظر انسان کار خود را انجام می دهد . اما شیطان به این کار اکتفا نکرده بلکه در بین جن و انس پیروانی پیدا کرده و آ همانند پیامبران کهبه آنها وحی می شود و هدفشان هدایت انسان به راه راست می باشد . . پیروان شیطان هم از شیطان دستور گرفته و تمام توان خود را در راه گمراهی بشر و بندگی انسان برای شیطان صرف می کنند .پیروان شیطان به دو گروه تقسیم می شوند . آنان که بصورت علنی ابراز بندگی شیطان را می کنند و آنان که بصورت مخفی این کار را انجام می دهد و به ضاهر مسلمان ، مسیحی ، یهودی و . . . می باشند اما با نفاق در دل این امتها نفوذ پبدا کرده و اهداف شیطانی خود را پیاده می کنند . پس ما همواره در حال جنگ هستیم .برای شناخت بهتر ابعاد این جنگ باید به شناخت دشمن دست پیدا کنیم . چرا که در جنگ یکی از عوامل مهم پیروزی شناخت دشمن است . شناخت توانایی ها ، برنامه جنگیش ، زمان جنگ و تسلیحاتش . خداوند در قرآن ماهیت و برنامه این دشمن انسان را نمایان نموده است . اما امروزه شیطان در لباس جدید وارد معرکه شده ، که شناختش بسیار سخت و برنامه ریزیش پیچیده تر شده . هر چند امروزه شیطان پرستی توسط برخی به صورت آشکار انجام می شود و پیروانی دارد که علنی ابراز بندگی شیطان را می کنند اما شکل پیچیده تری از پیروان شیطان وجود دارد که با تمام وجود به قدرت شیطان اعتقاد دارند . و پرستش شیطان را می کنند .اهداف بسیار خطرناکتری در سر دارند . این گروه با نام های مختلفی در حال فعالیت هستند که یکی از مهمترین این گروه ها نام خود را فراماسون گذاشته اند . فراماسونری چیست؟ می توان گفت این سؤالی است که افراد بسیاری قادر به پاسخ دادن نیستند و یا اطلاعات دقیقی در این رابطه ندارند. این در حالی است که این تشکیلات و اعضای آن، نقش مهمی در تاریخ داشته اند و شناخت این تشکیلات، برای ما مسلمانان امری لازم و ضروری است. کلمه ی ماسون (mason) یعنی بنّا، فراماسون (Freemason) یعنی بنّای آزاد. ماسونری یک تشکیلات منظم جهانی است که بر ارکان دولت های جهان و اکثر وجوه زندگی سیاسی، اقتصادی و فرهنگی جوامع، سلطه یافته است و بسیار هم آزادانه عمل می کند. کسی که عضو فراماسونری است، ماسون یا فراماسون نامیده می شود. ساختمانی که مرکز فعالیت ماسونهاست لژ نام دارد. یکی از بزرگترین اهداف گروه های ماسونی این است که زمینه را برای حکومت فردی از بین ماسون ها با عنوان نمادین ضد مسیح (Antichrist = دجال)، یا به تعبیر بعضی از گروه های ماسونی، فرعون جدید (New Pharaoh) آماده کنند.یا بهتر بگوییم حکومت شیطان بر کل جهان . فراماسونری جمعیتی سرّی است که کسی به راحتی نمی تواند در حریم آن نفوذ کند و اگر هم راه یافت، مکلف است اسرار آن را مکتوم نگه دارد؛ اما با این وجود، کسانی توانستند به حریم آن نفوذ کنند و به اسناد و مدارک مهمی دست یابند و موفق به کشف و افشای اسرار آنها شوند. همه ی این افراد متفق الرأی هستند که: «مسئله یک توطئه است که این توطئه از حدود 400 سال پیش بصورت گسترده آغاز شده و اصلش به زمان فراعنه مصر بر می گردد. فراماسونری عمده ی تعلیمات خود را از حکومت طاغوتی و شیطانیمصر باستان کسب کرده است، هر چند تعالیم اندکی نیز از بقیه ی حکومت های الحادی فراگرفته است. در هر صورت رد پای حکومت طاغوتی فرعون های مصر باستان را می توان در سراسر تعالیم ماسونی یافت و فعالیتشان تا به امروز با موفقیت تمام ادامه دارد و هدف نهائی آن ایجاد یک حکومت جهانی «شیطانی» است و برای پیاده کردن آن در سراسر عالم، به یک مبارزه وسیع و بی امان دست زده اند. این گروه به شکل دیوانه وار نماد گرا هستند و 4 نماد اصلی اینها 1 – ستاره داورد .2 – گونیا پرگار 3 – هرم تک چشم و 4 – عدد 11 یا دو ستون معبد سلیمان است در ضمن عدد عای 9 ، 11،13 ، 33،666و مضارب عدد 11 جزء نماد های این گروه می باشد . 1 - ستاره داود از تلفیق دو مثلث قرمز و آبی تشکیل می شود .مثلثی که قائده آن رو به بالا است نماد مرد ، پایداری و استقامت و مثلثی که قائده آن رو به پایین است نما زن زیبایی و شکل رحم زن نیز می باشد این علامت در افکار عمومی به عنوان نماد «یهودی ها» شناخته شده است و به آن « ستاره ی داوود » یا « مهر سلیمان » هم می گویند؛ ولی در حقیقت این نماد هم جزء نمادهای الحادی بوده که بر اساس تفکرات الحادی مصر باستان ساخته شده است و نماد تعادل طبیعت بین زن و مرد، طبع سرد و گرم، الهه های ماه و خورشید و.... است. البته علامت مذکور در مکتب های الحادی دیگر، مانند هندوییسم و دیگر مکتب های شرقی نیز با مفاهیم مشابهی به کار می رود. نکته ی مهم این است که این تفکر تعادل عالم خلقت، متفاوت با دیدگاه اسلام است. در اسلام نیز مفهوم تعادل وجود دارد، اما در دیدگاه اسلامی، این تعادل مخلوق خداوند یکتاست. امّا در مکاتب شرک آمیز نامبرده، این تعادل را خدایان مختلفی با کمک هم ایجاد کرده اند. برای مثال در تفکر مصر باستان، از امتزاج قدرت خدایانIsis و Osiris، تعادل در عالم خلقت ایجاد شده است 2 – نماد گونیا و پرگار که از معروفترین نمادهای فراماسنی می باشد . 3 – یکی از نمادهایی که در فراماسونری کاربرد فراوان دارد، علامت و نماد « چشم جهان بین :All seeing eye » است که به صورت یک هرم و چشم در انتهای آن می باشد. این نماد مربوط به یکی از خدایان مصر باستان بوده است 4 - ستون سنگی با نوک هرمی (Obelisk): این نماد که نماد زایندگی و باروری در مصر باستان بوده است، در بناهای ماسونی متعددی به کار رفته است.(11) وجه کنید که Obelisk ها دقیقاً به شکل فوق می باشند و به صورت ستون سنگی منشوری شکل هستند که سطح مقطع مربعی دارند و در انتهای آن ها نیز همیشه هرم وجود دارد. بنابراین بناهایی که ویژگی های فوق را نداشته باشند، Obelisk محسوب نمی شوند. این گروه با نفوذ در همه کشور ها و همه تشکل ها قصد به خدمت گیری آنها را برای مقاصد خود دارند .آنها با کنترل مراکز قدرت و یا مراکز تصمیم گیری مهم جهانی توانسته اند . بشکل باور نکردنی اهداف خود را به پیش ببرند . فراماسون ها تقریبا بر اکثر کشور های دنیا تسلط کامل دارند و ماسون ها با حیله گری و فتنه انگیزی توانسته اند بلند پایه ترین دولت مردان معروف ترین بازیگران سینما ، فوتبالیست ها ، دانشمندان ، صنعتگران و پولدار ترین اشخاص آنها را به بردگان حرف شنوی خود تبدیل کنند . از دولت مردان تا اشخاص معروف و مهم این کشور ها حرف شنوی تمام و کمال از سران فرامسونی دارند .تا در اجرای مقاصد خود مشکلی نداشته باشند اگر کسی در مقابل این گروه ایستادگی نماید او را از سر راه خود برمی دارند . شما به راحتی می توانید نماد های فراماسنی را در همه کشور ها ببینید حتی عوامل فراماسونی در ایران هم نفوذ پیدا کرده اند و برخی از احزاب و گروه ها و یا اشخاص به این گروه پیوسته اند . اما فراماسونری به راحتی نمیتواند در ایران اهداف خود را پیش ببرد . اما حضور عوامل آنها در ایران مشهود می باشد در اینجا به برخی از نمهاد های و عوامل این گرو در ایران نگاهی می اندازیم . در ابتدا از صدا و سیما شروع می کنم . تشابه لوگری شبکه های سیما به حرم و چشم جهان بین تشابه لوگری شبکه های سیما به حرم و چشم جهان بین شاید با خود بگویید که این یک اتفاق عادی بیش نیست و این نظر ما نشانه تئوری توطعه خیالی و وهم گونه می باشد . و آرم شبکه های تلوزیون باید به چشم شباهت داشته باشند چرا که مردم با چشم به تلوزیون نگاه می کنند . اما آرم و نام شبکه جهان بین استان چهار مهال و بخیاری جای هیچ شک و شبهه ای را نمی گذارد که شبهات این آرم ها به نماد های فراماسونی امر طبیعی نیست . حال به نماد های فراماسونی در مجلس شورای اسلامی نگاه می کنیم . یکی از این نماد ها در مصر باستان دو خط متقاطع (شبیه به حرف X) است که درآموزه های شیطانی مصریان نماد خضوع، بندگی و پرستش شیطان ، و ظهور اوست . کاهنان مصر باستان همیشه هنگام ادای احترام دستان خود را به صورت ضربدری در مقابل سینه شان می گرفتند و یا در نگاره ها و مجسمه های پادشاهان مصری (فراعنه) عموماً آنها را با همین حالت مشاهده می کنید که به معنای احضار شیطان و بندگی و پرستش اوست. این نماد همراه با سایر آموزه های شیطانی کابالا (سنت شفاهی جادو و جن گیری ) نسل به نسل منتقل گشت تا اینکه در سال 1600 میلادی یک کابالیست و کیمیاگر آلمانی به نام JACOB BOMEH آنرا دوباره در اروپا باب نمود. "بومه" که خود را کشیشی کاتولیگ معرفی می نمود !!! و در واقع از یهودیان آنوسی بود در سخنی عجیب اعلام داشت : من از تابش نور آفتاب در ظرف مفرغی حقیقتی را دریافتم که بسیار بسیار جذاب تر از ارتباط بین خدا و بشر و خوبی و بدی است. آری تابش نور آفتاب در داخل این ظرف فلزی حرفی شبیه X را بوجود آورده بود و "بومه" این اتفاق را گشوده شدن دروازه ورود ابلیس به دنیای مادی می دانست . پس از بومه این علامت به صورت مخفیانه و به شکل یک کد ارتباطی سالیان دراز در بین صهیونیست ها ، کابالیست ها ، فراماسون ها و شیطان پرستان استفاده می شد تا اینکه اخیراً به صورت گسترده و علنی و تحت عناوین مختلف (فیلم ، بازی رایانه ای و...) از آن استفاده می شود و همانگونه که عرض نمودم این علامت نشان ظهور و احضار ابلیس و بندگی اوست . خود این مسئله (استفاده علنی از علامت X پس سال ها مخفی کاری) خبر از طرحی شیطانی برای جهانیان دارد. آری ظهور شیطان و حکمرانی او بر انسانها و پرستیده شدن او از سوی ایشان. لذا بدین جهت است که دستگاه شیطانی صهیونیزم تصمیم به استفاده آشکار از این نماد گرفته که این خود به معنای تجسم شیطان و آماده کردن جهان و جهانیان برای بردگی و بندگی اوست . پشت بام مجلس به شکل حرم می باشد . نماد فرماسونی در شهر تهران : بلواره کاوه • مقام معظم رهبری در بیاناتی که در هفدهمین اجلاس سراسرى نماز در تاریخ۱۳۸۷/۰۸/۲۹ ارتباط با استفاده از نمادهابیان فرموده بودند به مسئولین متذکر این موضوع شده بودند که: "صهیونیستها هر نقطه‏ى دنیا که خواستند یک ساختمانى بسازند، آن علامت نحس ستاره‏ى داوود را سعى کردند یکجورى رویش تثبیت کنند. کار سیاسى‏شان اینجورى است." • قضاوت با شما لاحَوْلَ وَ لا قُوََّةَ اِلاّ باِلله + نوشته شده توسط محمدجواد قریمی در دوشنبه شانزدهم تیر 1393 و ساعت 9:1 قبل از ظهر | آرشیو نظرات فراماسون چیست؟ و چه کسانی هستند ؟ اگر از عوام مردم درباره فراماسونری و نقش مخرب آن سوال شود اغلب آنها از آن و نقش مخرب آن در اجتماع بی خبر اند ! و غافل از دشمن پنهان خود اند . این سازمان به اعتراف خود فراماسون ها زاده ناپاک صهیونیسم است. پاسخ این سوال که این سازمان برای چیست و چه هدفی دارد را از زبان فراماسون ها میشنویم که میگویند : "هدف حکومت ماست ......تمام حکومت ها را به جز حکومت خودمان از بین خواهیم برد (انگاه ) با دستهای محکم و قوی حکمفرمایی میکنیم و چون قدرت را از دست کسانی که مطیع ما شدند بدست اووردیم جاه طلبی های بی مورد ، حرص و آز و انتقام بی رحمانه و کینه را منحصر به خود مینمائیم ما هستیم که با ترور همه جا را احاطه میکنیم و افراد زیادی را با عقاید مختلف و روش های متفاوت در اختیار میگیریم " هدف شوم و نمای وحشتناک این گروه را از کلام خودشان به راحتی میتوان فهمید . فراماسون ها چه کسانی هستند ؟ بعد ار اینکه امپراطوری روم سقوط میکنه بسیاری از شهر ها از بین میرن و یا اینکه به صورت دهکده های کوچکی در میان اما به زودی مردم برای سکونت اطراف کلیسشا ها جمع میشن و شهر هایی رو تشکیل میدن به علت و جود کلیسا و امنین در این شهر ها دیری به طول نمی انجامد که روستائیان هم شهر نشین میشوند و جمعیت شهر ها رو به فزونی می رود ساکنان اصلی این شهر ها از طریق تجارت و بازرگانی ثروت زیادی کسب میکنند و هر کدام از اصناف برای خود اتحادیه های تشکیل دادند که ماسون ها یا معماران که به دلیل ساختن کلیساها هسته اصلی تشکیل دهنده شهر ها بودند یکی از آن اتحادیه ها بودند . به همین دلیل ( ساختن کلیساها ) در میان مردم از اعتبار و اهمیت زیادی بر خوردار بودند این عده برای اینکه به اصطلاح حرفه شان لوث نشود از اموختن این حرفه به افراد جلوگیری میکردند و روز به روز به دلیل ساختن کلیسا ها و شهر های جدید از اجر مادی و معنوی زیادی برخوردار میشدند شهر ها توسط فئودال ها ی بزرگ اداره میشد و هیچ گونه آزادی وجود نداشت تا اینکه اتحادیه اصناف یا همان کمونها برای به دست آوردن آزادی به مبارزه با فئودال ها پرداختند و بالخره هم کمون ها پیروز شدند از آن پس به بعد دنبال اسم همه اصناف نا آزاد قید میشد که ماسون ها ازین جمله بودند اتحادیه فراماسون ها یا بنایان آزاددر سال 1093 میلادی شکل گرفت در آن زمان فراماسونها یک سازمان صنفی به شمار می آمدند و هیچ جنبه سیاسی نداشتند و تنها با تشکیل کلاسهایی (لژها )سعی در پیشبرد اهداف صنفی خود داشتند و حتی تا آخر قرن هفدهم درلژ ها بحثی جز مسایل فنی معماری نبود نخستین این لژها در کشور آلمان احداث شد که به آنها هاپت هوتن یا لژهای بزرگ میگفتندو سازمان های امروزه فراماسونی از همین لژهای هاپت هوتن سر چشمه میگیرند این سازمانها تا قرن ها به فعالیت صنفی خود ادامه دادند تا اینکه در سال 1717میلادی انگلیسی ها رشته امور فراماسونری رابه دست گرفته و آن را از مسیر اصلی خود منحرف کردند و از همین زمان دوره دوم تاریخ فراماسونری که رنگ و ماهیت جدیدی دارد آغاز میشود . تغییر مسیر فراماسون ها محافل جدید ماسون ها در اواخر قرن 18 رشدگسترده ای یافت به طوری که در خود انگلستان بالغ بر 1600 لژ وجود داشت این محافل جدید ماسونی به زودی در کشورهایی نظیر : فرانسه ، هند ، المان ، هلند ، سوئد ، پرتقال ،ایتالیا و ......و اکثر نقاط اروپا شکل گرفت این لژ ها موظف بودند که اصول خود را پنهان نگه داشته و بشریت را از نعمت آزادی برادری و برابری بر خوردار کنند (!) در همین زمان فراماسون ها در صدد برا امدند که برای خود تاریخ باستانی تنظیم نمایند تا انجاکه اعلام کردند که اولین جمعیت ماسونی توسط حضرت ادم بنا گشته است و همچنین اداعای دیگری که هر لژ به نوبه خود اعلام می کرد (مثلا لژژرژالیدر یکی از برجسته ترین اعضای ماسونی اعلام داشت که بانی و موسس فراماسون ها حضرت موسی است )و این ادعا ها تا انجا پیش رفت که مانی ایرانی را نیز فراماسون دانستند فراماسونری در آمریکا پس از ایجاد اولین لژ در بوستون و فلادلفیا به تدریج تعداد لژ ها انقدر افزایش یافت که در اندک زمانی بعد هیچ شهری در آمریکا پیدا نمی شد که دارای لژ نباشد نکته جالب توجه اینکه فراماسون های آمریکایی سیاه پوستان را به داخل لژ های خودشون راه نمی دن و حتی زمانی که سیاه پوستان لژی مستقل به نام پرنس هال مخصوص خود ایجاد میکنند لژ برزگ حاضر به شناسایی آن نمی شود (جای تعجب هست که کسانی که شعارشان برابری و(شعار فراماسون ها ) ..........هست این چنین اند ) چون اصولا فراماسون ها همیشه مایل بودند که افراد صاحب مقام را به جرگه خود راه دهند ! فعالترین لژ ماسون ها امروزه لژ آمریکا هست که بر خلاف ادعاشون مبنی بر عدم دخالت در سیاست مدارکی محکم دال بر دخالتشان وجود دارد !و فراماسون های امریکایی به طور عام همان سیاستمداران آمریکایی اند و با اعزام مسیونر ها و تاسیس بنگاه های خیریه و فرستادن مستشاران نظامی و فنی و اقتصادی به کشور های جهان سوم در پی رسیدن به اهداف خود هستند ماسونها در امویکا انچنان قدرت را به دست گرفتند که مزردم اعتقاد دارند تا کسی ماسونی نباشد نمی تواند وارد دستگاه دولت شود زیرا مشاغل عالیه به فراماسون ها اختصاص دارد ماده‌انگاری در منابع ماسونی این علامت در افکار عمومی به عنوان نماد «یهودی ها» شناخته شده است و به آن « ستاره ی داوود » یا « مهر سلیمان » هم می گویند؛ ولی در حقیقت این نماد هم جزء نمادهای الحادی بوده که بر اساس تفکرات الحادی مصر باستان ساخته شده است و نماد تعادل طبیعت بین زن و مرد، طبع سرد و گرم، الهه های ماه و خورشید و…. است. البته علامت مذکور در مکتب های الحادی دیگر، مانند هندوییسم و دیگر مکتب های شرقی نیز با مفاهیم مشابهی به کار می رود. برای مثال در تفکر مصر باستان، از امتزاج قدرت خدایانIsis و Osiris، تعادل در عالم خلقت ایجاد شده است. ۳-لامت آنخ (Ankh) که نماد Isis است و در لژهای ماسونی به کار می رود.(9) این علامت امروزه به عنوان سمبل جنس زن و نشانه ی فمینیست ها (Feminists) نیز به کار می رود. ۴-ستون سنگی با نوک هرمی (Obelisk): این نماد که نماد زایندگی و باروری در مصر باستان بوده است، در بناهای ماسونی متعددی به کار رفته است. وجه کنید که Obelisk ها دقیقاً به شکل فوق می باشند و به صورت ستون سنگی منشوری شکل هستند که سطح مقطع مربعی دارند و در انتهای آن ها نیز همیشه هرم وجود دارد. بنابراین بناهایی که ویژگی های فوق ر نداشته باشند، Obelisk محسوب نمی شوند. برای درک بهتر این مطلب به اشکال زیر توجه فرمایید: علامات و اعداد در فراماسونری علاوه بر علاماتی که در قسمت های قبلی ذکر شد، علامات دیگر و اعداد خاصی مورد توجه فراماسون ها هستند که اکثر آنها نیز منشاء مصری دارند، هرچند علامت هایی نیز از دیگر عقاید الحادی ملل باستان از جمله آریایی های قدیم (نه دین زرتشت) ، شرق دور و… اقتباس شده اند. مهمترین آنها عبارتند از: 1) پرگار و گونیا (یکی از مهمترین و معروفترین علامات). در وسط این دو علامت، حرف G قرار گرفته است.(30) (به اعتقاد فراماسونها، « Goat = بز » نماد شیطان است. نکته ی جالب دیگر، این که در برخی از لژ ها بر روی علامت پرگار و گونیا، علامت چشم جهان بین نیز حک شده است که نشان دهنده ی اهمیت فوق العاده ی علامت چشم جهان بین در نزد ماسون ها می باشد. ۲) ستاره ی 5 گوشه ی مع****** یا Baphomet. 3) چلیپای شکسته (صلیب شکسته) ی Swastika: علامت شناخته شده ی هیتلر و نازی ها. نکته ی جالب اینکه این علامت در گروه های ماسونی هم کاربرد دارد.(36) در شکل سمت چپ که مربوط به ماسونهاست، طرحی دیده می شود که در بالای آن علامت صلیب شکسته، و در وسط آن ستاره ی شش گوش مشاهده می گردد که هم ستاره ی شش گوش و هم صلیب شکسته مورد تقدیس ماسون ها هستند. البته لازم به ذکر است که بعد از جنایات هیتلر اکثر گروه های ماسونی به منظور پرهیز از بدنامی، استفاده از چلیپای شکسته را کنار گذاشتند؛ این در حالی است که قبل از جنگ جهانی دوم، علامت چلیپای شکسته یک علامت کلیدی در فراماسونری بوده است. 5) جمجمه و استخوان Bones) &Skull ).(39) 7) عدد 13. عدد مقدس ماسون ها و یهودیان است. فراماسون در بسیاری از نماد های خود، تعداد اجزاء را 13 قرار می دهند. 8) عدد 33. همان طور که گفتیم در فراماسونری، صاحب درجه ی 33 بالاترین قدرت را داراست. در سمبل بسیاری از گروههای ماسونی از جمله در علامت مربوط به یک گروه ماسونی شهر (Memphis) آمریک (که نام شهر باستانی Memphis مصر را برخود نهاده اند)، عدد 33 بکار رفته است. ابزارهای فراماسونری فراماسونری در طول تاریخ با تمام وجود، از همه ی قدرت و امکانات موجود برای رسیدن به مقاصد خود بهره برده است. بعد از نابودی حکومت مصر باستان، این عقیده به شکلی مخفی و رمزآلود ولی فعالی و پویا، در طی اعصار و قرون در بین جوامع خزیده است. از اواخر قرن 18 و اوایل قرن 19 و همزمان با استقلال آمریکا، فراماسونری با این تفکر که دیگر در موضع قدرت قرار گرفته است، آهسته آهسته خود را از لایه های زیرین جوامع بیرون کشیده و بدون واهمه، نمادهای خود را عرضه نموده است؛ تا آنجا که در سالهای اخیر به دلیل قدرت فراوان، اعمال خود ر علنی تر کرده تا عده ای را با ترساندن از قدرت خود، به سمت خویش جذب کند و پایه های خود را مستحکم تر نماید. فراماسونری در طول تاریخ برای پیشبرد اهداف خود و مبارزه با ادیان، در دو جبهه ی کلی و مهم به فعالیت پرداخته است: 1 – جبهه ی اقتصادی، سیاسی، نظامی و تکنولوژیکی (که از اواخر قرن 18 و اوایل قرن 19 به موفقیت نایل شده و از آن زمان جهان ر تحت تأثیر قرار داده است.) در این جبهه، نقش اصلی را کشورهای اسرائیل و آمریکا برعهده دارند . 2 – جبهه ی فکری، عقیدتی و فرهنگی در جبهه ی عقیدتی، فراماسونری ب عناوین مختلف در دین های اسلام، مسیحیت و یهودیت نفوذ کرده است: اسلام: از طریق رواج بهائیت، بعضی از فرقه های عرفانی نوپ و فراماسونهای طیف Shriner، قصد تضعیف دین اسلام را داشته و دارد. مسیحیت: فراماسونری گروه هایی به نام اوانجلیکاله (نوانجیلی ها) را رواج داده که اهداف و اعمالشان هم جهت با عقاید فراماسون ها است و این گروه ها تا حد زیادی هم موفق بوده اند. فراماسونه در واتیکان و بعضی از فرقه های پروتستان هم نفوذ کرده اند. از این مطلب می توان نتیجه گرفت که مشکلات اخیر واتیکان با اسلام و کشورهای اسلامی نیز ناشی از همین موضوع می باشد. یهودیت : اکثر یهودیان بالاخص ساکنین اسرائیل جزء وابستگان تشکیلات ماسونی هستند . ارتباط یهود و فراماسونری ارتباطی دوطرفه است، یهود به رواج تعالیم ماسونی یا کابالا پرداخته و فراماسونری هم از یهود حمایت می کند. پس از ذکر اطلاعات مقدماتی پیرامون فراماسونری، به بررسی شواهد ارتباط کشور ها و گروه های مختلف با فراماسونری می پردازیم. شواهد ارتباط آمریکا با فراماسونری 1 – برجسته ترین افرادی که بیانیه ی اعلان استقلال آمریکا را در سال 1776 میلادی امضا کردند، فراماسون بوده اند.(45) اینان عبارتند از: Benjamin Franklin-Thomas Jefferson-George Washington-John Adams (البته در مورد جان آدامز نظره متفاوت است، ولی در مورد 3 تن دیگر، در ماسون بودنشان شکی وجود ندارد. نکته ی دیگر این که منظور از John Adams در این جا، John Adams پدر است، نه John Quincy Adams یا John Adams پسر.) برجسته ترین امضا کنندگان بیانیه ی اعلان استقلال آمریک در سال 1776. (همگی آن ه ماسون بوده اند.) که اولین رئیس جمهور آمریک بود، لقب استاد اعظم فراماسونری (بالاترین درجه و رتبه در فراماسونری ، و تقریباً همرده ی اسقف در مسیحیت و خاخام در یهودیت) داشت. در تصویر، جرج واشنگتن در یک لژ فراماسونری دیده می شود، در این عکس علامت گونیا و پرگار روی پیشبند وی دیده می شود و در بالای سرش علامت G (=Goatبز) نمایش داده شده است. ۲ – طرح های اولیه ارائه شده برای پرچم آمریکا، به وضوح دارای علامت ه و نمادهای فراماسونری بودند.(49) از جمله چشم جهان بین ی چشم نورافشان، که به نظر می رسد به دلیل نوپا بودن آمریکا در آن زمان، مؤسسین آمریک از ریسک در این زمینه اجتناب کردند، زیرا به دلیل وجود جو مذهبی در مردم آن زمان، ممکن بود علایم واضح ماسونی، مردم را از نیات سیاستمداران آگاه نماید و بدین ترتیب، حکومت نوپای ماسونی آمریکا سرنگون گردد. ۳- شاهد دیگر ماسونی بودن حکومت آمریکا، پرچم کنونی این کشور است که از 13 خط سفید و قرمز تشکیل شده است. (13 عدد خوش یمن ماسون ها است.) ۴- نحوه ی ساخت بناها و ساختمان های شهر واشنگتن (پایتخت آمریکا). اولین ساختمان مورد بحث، پنتاگون (وزارت جنگ آمریکا) است. پنتاگون به شکل 5 ضلعی ساخته شده، که اگر اقطار آن را به هم وصل کنیم، ستاره ی پنج گوش در وسط آن به وجود می آید که نسبت به کاخ سفید، مع****** است و تشکیل Baphomet می دهد. نحوه ی قرار گیری ساختمان های مهم دولتی و ماسونی از جمله کاخ سفید و کنگره (کاپیتول) نسبت به یکدیگر: اگر کاخ سفید و میدانهای اطرافش را به هم وصل کنیم، نسبت به کاخ سفید، شکل ستاره ی 5 پر مع****** یا Baphomet به دست می آید.(54) تصویر زیر که مطلب فوق ر نشان می دهد، توسط برنامه ی Google Earth تهیه شده است. «سلامی ایشینداغ» در کتاب خود با عنوان الهاماتی از فراماسونری می‌نویسد: کل فضا، اتمسفر، ستارگان، همة موجودات زنده و غیرزنده از اتم ساخته شده‌اند. بشر جز اجتماعِ اتفاقیِ اتم‌ها نیست. موازنة جریان الکتریسیته میان اتم‌ها، بقای موجودات زنده را تضمین می‌کند. با از میان رفتن این توازن می‌میریم، به خاک بازمی‌گردیم و به اتم‌ها تبدیل می‌شویم. یعنی ما همه از ماده و انرژی ساخته شده‌ایم و به ماده و انرژی بازمی‌گردیم. گیاهان از اتم‌های ما استفاده می‌کنند و همة موجودات، از جمله ما انسان‌ها از گیاهان استفاده می‌کنیم. همه چیز یک ماهیت دارد، اما چون مغز ما از سایر موجودات تکامل یافته‌تر است، صاحب هوشیاری و شعور است. اگر به نتیجه روان‌شناسی تجربی نظر کنیم درمی‌یابیم آزمایش سه‌گانه احساسات، ذهن و قوة اراده نتیجة کارکرد متوازن سلول‌های قشایی مغز و هورمون‌هاست. … علم اثبات‌گرا پذیرفته است که هیچ چیز از هیچ به وجود نیامده و هیچ چیز نابود نمی‌شود. در نتیجه می‌توان گفت نیازی نیست بشر نسبت به هیچ نوع قدرتی احساس قدرشناسی و تعهد کند. جهان مجموعة انرژی است که نه آغازی دارد و نه پایانی. در این مجموعه همه چیز متولد می‌شود، نمو می‌کند و می‌میرد، اما مجموعه هیچ‌گاه نابود نمی‌شود. تنها اشیا تغییر می‌کنند و تبدیل می‌شوند. حقیقتاً چیزی به نام مرگ و زوال وجود ندارد؛ فقط تغییر و تبدیل دائمی حاکم است. نمی‌توان چنین سؤال بزرگ و راز جهانی را به کمک قوانین علمی تشریح کرد. توضیحات غیرعلمی نیز چیزی جز توصیفات خیالی، تعصبات و عقاید باطل نیستند. بر مبنای منطق و علم اثبات‌گرا، صرف‌نظر از جسم مادی، روحی وجود ندارد. نظریات بالا را می‌توانید در کتب متفکران ماده‌گرایی چون مارکس، اِنگلس، لنین، پولیتزر، ساگان و مانِد بیابید. ایشینداغ چنین ادامه می‌دهد: می‌خواهم بعضی اصول و حقایق مورد تأیید فراماسون‌ها را به اختصار بیان کنم: براساس اصول ما حیات از یک سلول آغاز می‌شود و در نتیجه تغییر شکل و نمو سلول انسان به وجود می‌آید. ماهیت و هدف این وجود را نمی‌توان درک کرد. زندگی از آمیزش ماده و انرژی آغاز می‌شود و به آن خاتمه می‌یابد. اگر معمار بزرگ کائنات را به عنوان حقیقتی والا، افق بی‌پایان خوبی و زیبایی، اوج تکامل و عالی‌ترین مقام و کمال مطلوب انسان بپذیریم و اگر آن را مجسم نکنیم، شاید خود را از تعصب درامان نگه داشته باشیم. ماسونی که تحت تعلیم این اصول و عقاید قرار گرفته وظیفه دارد مردم را تربیت کند … و به نیابت از مردم و حتی بدون تمایل آنها کار خود را انجام دهد. روح و جهان آخرت: ماسون‌ها رستاخیز پس از مرگ را در افسانة استاد حیرام به صورت نمادین می‌پذیرند. این رستاخیز نشان می‌دهد حقیقت همیشه بر تاریکی و مرگ غلبه دارد. فراماسونری به مسئلة روح اهمیتی نمی‌دهد. در فراماسونری، رستاخیز پس از مرگ یعنی به میراث گذاردن بعضی امور مادی و معنوی به انسان‌ها. کسانی که توانسته‌اند در این زندگی کوتاه و فریبنده نام خود را جاودانه کنند، موفق شده‌اند و با ماندگار ساختن نام خود به دنبال شادمان کردن انسان‌ها و تضمین دنیایی مادی‌تر بودند. هدف آنان بالا بردن انگیزه‌های انسانی بوده است که بر زندگی انسان‌های زنده مؤثرند… . انسان‌هایی که طی قرن‌ها ابدیت را می‌طلبند، با اعمال، خدمات و اندیشه‌های خود به آن می‌رسند و… این به زندگی آنان معنا می‌بخشد. چنانچه تولستوی گفت: «در آن هنگام، بهشت همین جا بر روی زمین برپا می‌شود و مردم به بهترین صورت ممکن کامیاب می‌شوند.6 ایشینداغ در مقالة پیشین چنین نوشت: باوری وجود دارد بر این مبنا که از دو نیروی سازندة انسان: جسم و روح جسم می‌میرد اما روح باقی می‌ماند و به جهان ارواح می‌رود، در آنجا به حیات خود ادامه می‌دهد و به فرمان خداوند در جسم دیگری حلول می‌کند. این باور با مفاهیم تغییر و تبدیل مورد قبول ما سازگار نیست. نظرات فراماسونری را می‌توان چنین تشریح کرد: پس از مرگ تنها خاطرات و دست‌یافت‌های شما به جای می‌ماند. این نظریة فیلسوفانه و مبتنی بر اصول منطق است. باورهای مذهبی دربارة جاودانگی روح و رستاخیز با اصول منطق سازگار نیستند. ما اصول فکری خود را از نظام‌های فلسفی عقل‌گرا گرفته‌ایم، در نتیجه پاسخ این سؤال را با مفاهیمی متفاوت و نه با مفاهیم مذهبی می‌دهیم. ماتریالیسم ماسونی: خدا انگاری ماده برای تولید یک شیء مادی اتم‌ها ترکیب خاصی به خود می‌گیرند. روح هر اتم نیروی تولیدکنندة این نظام است. چون روح عامل هوشیاری است، هر شیء هوشمند بوده و به نسبتی از هوشمندی برخوردار است. انسان، حیوان، باکتری و مولکول هر یک به نسبتی هوشمندند. این باور ماتریالیستی فراماسون‌ها نمود عقیده‌ای به نام «جاندار پنداری» است که هر شیء را در طبیعت (کوه، آب، باد و غیره) صاحب روح خاص و هوشیاری می‌پندارد. ارسطو، فیلسوف یونانی این نوع باور را با ماده‌انگاری (عقیده به اینکه ماده خلق نشده و مطلق است) ترکیب نمود. این باور به الحاد معاصر مبدل شده است. به عقیدة ماسون‌ها توازن و نظم موجود در نظام عالم نتیجه مادة است. در مقاله‌ای با موضوع «تکامل زمین» می‌خوانیم: فرسودگی چنان ضعیف صورت می‌گیرد که می‌توان گفت حالت کنونی زمین در نتیجة هوشمندی پنهان ماگما (مایع درون هسته زمین) پدید آمده است. اگر این‌گونه نبود آب در گودال‌ها انباشته نمی‌شد و تمام زمین را آب فرا می‌گرفت.13 همچنین در مقاله دیگری چنین ادعا شده است: آغاز حیات بر روی کرة زمین هنگامی بود که یک سلول به وجود آمد. این سلول بلافاصله به حرکت درآمد و بر اثر انگیزشی مؤثر و متمردانه به دو بخش تقسیم شد و این راه را تا بی‌نهایت ادامه داد. اما سلول‌های تقسیم شده قادر به ادراک هدفی برای سرگردانی خود نبودند و گویی به دلیل ترس از این سرگردانی و تحت تسلط نیروی غریزی حفظ بقا، با یکدیگر به فعالیت پرداختند، به هم پیوستند و به صورت هماهنگ، دموکراتیک و فداکارانه به خلق اندام‌های حساس و حیاتی اقدام نمودند. در مقاله‌ای با عنوان «تفکراتی پیرامون تکامل همبستگی از دیدگاه علمی» می‌خوانیم: از دیدگاه مادی و تعامل مادة موجودات زنده، همة گیاهان، حیوانات، میکروب‌های مفیدی که در زمین زندگی می‌کنند و انسان‌ها، هماهنگی اسرارآمیزی دارند. این هماهنگی از سوی طبیعت مادر ترتیب داده شده. آنها پیوسته درگیر نوعی همکاری و انسجام مؤثر هستند. بار دیگر تصریح می‌کنم فراماسونری هر نوع جنبش روان‌شناسی ـ اجتماعی را که به رفاه، صلح، امنیت و شادی و به طور خلاصه هر نوع جنبشی که در طریق اومانیسم و اتحاد جهانی بشر گام بردارد، عامل پیش‌برد آرمان‌های خود می‌داند و از آن حمایت می‌کند. مهم‌ترین نیروی پیش برنده آرمان‌های فراماسونری نظریة تکامل است که حامی نوین ماتریالیسم و اومانیسم به شمار می‌رود. منشأ فراماسونری فراماسونری عمده ی تعلیمات خود را از حکومت مصر باستان کسب کرده است، هر چند تعالیم اندکی نیز از بقیه ی حکومت های الحادی فراگرفته است. شواهدی که بر این مدعا صحه می گذارند، به قرار زیرند: ۱ – یکی از نمادهایی که در فراماسونری کاربرد فراوان دارد، علامت و نماد « چشم جهان بین :All seeing eye » است که به صورت یک هرم و چشم در انتهای آن می باشد. این نماد مربوط به یکی از خدایان مصر باستان بوده است ۲– « ستاره ی شش گوش » علامت و نماد بحث برانگیز فراماسونها. علت تغییر جهت فراماسون ها گفتیم که کار اصلی ماسونها یا همان بناها شهر سازس و کلیسا سازی بود ولی با اتمام کار شهرسازی و نبود کار برای ماسون ها آنها به تدریج گوشه گیر و منزوی شدند واشراف و بزرگان جامعه به دلیل جاذبه علم هندسه به لژها راه یافتند و یکنواختی لژ ها را به هم زدند و تا انجا پیش رفتند که فقط چند نفری از اعضای قدیمی ماسون ها در لژ ها حضور داشتند و انها نیز اندکی بعد به دلیل احساس حقارت محافل ماسونی را ترک کردند و انجا را یکدست به دست اشراف سپردند و اکنون در لژ ها جز اشراف و کسانی که دارای مشاغل برجسته کشوری باشند کسی را راه نمی دهند دین و مذهب از نظر فراماسون ها کاملا مردود است چنانکه اصل اول قانون اساسی فراماسون ها میگوید: "یک ماسون طبق تعهد اش مجبور است که فقط از قوانین اخلاقی پیروی کند و تعهدی جز این ندارد " البته در لژ هایی که از محافل امریکا و انگلیس تبعیت میکنند اعتقاد به خدا به طور لفظی وجود دارد اما آن خدا جز خدای اختصاصی صهیونیستها ()یعنی "یهوه صبایوت نیست " وآن هم تنها برای پیشبرد مقاصدشان در خاور میانه .... فراماسونری در انگلستان و فرانسه . در سال 1738 فراماسون ها تجدید نظری در قانون اساسی خود نمودند و در اصل اول نام معمار زمین و آسمان را گنجاندند تاکید کردند که تفاوت مذاهب مانع از عضویت افراد در سازمان نمی باشد . ژان تئوفیل دزاگولیه که اورا بانی فراماسونری جدید میدانند عامل ارتباطی میان اشراف و ماسون ها شد و بدین ترتیب ولیعهد انگلستان را وارد جرگه ماسون ها کرد با وردو خانواده سلطنتی به لژ ها به زودی لژ بزرگ جهانی در مقابل کلیسا شکل گرفت لژ بزرگ جهانی از ابتدا تا امروز دست در دست رژیم سلطنتی انگلستان بوده است سازمان ماسونی انگلستان از همان اول سعی داشت که مشاهیر برجسته جهان رو به خودش نسبت بده و جز برادران خودش معرفی کنه در بین دانشمندان معروف که صاحب جایزه نوبل شده اند تعداد فراماسون ها ( کسانی که فراماسون معرفی شدند ) به قدری زیاد است که انگار تا کسی فراماسونه نباشد موفق به دریافت این جایزه نخواهد شد نخستین بار قانون اساسی فراماسون ها در دوره ریاست شاهزاده کنت دوکلرمون پسر خوانده لویی چهاردهم انتشار یافت و نام گراند لژ انگلیس و فرانسه را نیز کنت تعیین کرد و در سال 1773 میلادی با موافقت تمامی اعضا ی فرماسونری فرانسه نام لژ بزرگ شرق برای تشکیلات فراماسونری انتخاب و آن را از سازمان فراماسونری انگلستان جدا کرد لژ بزرگ شرق به زودی در سیاست های خود تغییری داد و به دلیل همین امر از لژ انگلستان جلو افتاد زیرا بر اساس این قوانین جدید هر کس از هر طبقه ای میتواند وارد جمع ماسون ها شود در پی حوادثی در فرانسه از فعالیت های فراماسون ها تا سال 1848 توسط دولت جلوگیری به عمل امد و در همین سال فهالیت های این سازمان توسط لویی بنا پارت از سر گرفته شد یکی از خصوصیات بارز لژ برزگ شرق ضد مذهب بودن هست و در مخالفت با مسحیت تا جایی پیش رفته که عده ای میگویند هر کس میخواهد وارد محفل ها شود ابتدا باید از روی مجسمه مصلوب عیسی (ع) عبور کند چندی بعد با وارد شدن فراماسون ها به جرگه ی حزب کمونیست و سازمان جبهه مردم این سازمان به صورت ائتلافی از سوسیالیست ها رادیکالها و کمونیست ها در امد که در نتیجه آن اتحادیه ای به نام حفظ حقوق بشر به وجود امد !! فراماسونری چیست؟ می توان گفت این سؤالی است که افراد بسیاری قادر به پاسخ دادن نیستند و یا اطلاعات دقیقی در این رابطه ندارند. این در حالی است که این تشکیلات و اعضای آن، نقش مهمی در تاریخ داشته اند و شناخت این تشکیلات، برای مسلمانان امری لازم و ضروری است. کلمه ی ماسون (mason) یعنی بنّا، فراماسون (Freemason) یعنی بنّای آزاد. ماسونری یک تشکیلات منظم جهانی است که بر ارکان دولت های جهان و اکثر وجوه زندگی سیاسی، اقتصادی و فرهنگی جوامع، سلطه یافته است و بسیار هم آزادانه عمل می کند. کسی که عضو فراماسونری است، ماسون ی فراماسون نامیده می شود. ساختمانی که مرکز فعالیت ماسونهاست لژ نام دارد. فراماسونری جمعیتی سرّی است که کسی به راحتی نمی تواند در حریم آن نفوذ کند و اگر هم راه یافت، مکلف است اسرار آن را مکتوم نگه دارد؛ اما با این وجود، کسانی توانستند به حریم آن نفوذ کنند و به اسناد و مدارک مهمی دست یابند و موفق به کشف و افشای اسرار آنها شوند. همه ی این افراد متفق الرأی هستند که: «مسئله از اواخر قرن هجدهم آغاز شده و تا به امروز هم با موفقیت تمام ادامه دارد و هدف نهائی آن ایجاد یک حکومت جهانی است و برای پیاده کردن آن در سراسر عالم، به یک مبارزه وسیع و بی امان دست زده اند.» فلسفه فراماسونری خاستگاه فراماسونری اصول اعتقادی الحادی است. مفاهیم و علائم پنهان آن، این موضوع را مورد تأیید قرار می‌دهند. به همین سبب اصول آن با مذاهب توحیدی در تعارض است. «مایکل هاوارد»، مورخ آمریکایی در نوشته محرمانه‌ای که مخصوص ماسون‌های عالی‌رتبه است می‌نویسد: چرا مسیحیت منتقد فراماسونری است؟ پاسخ این سؤال در «رموز» فراماسونری نهفته است. اگر این رموز در دسترس عموم قرار گیرد برای کسانی که از فلسفة آن مطلع نیستند قابل درک نخواهد بود. در حقیقت احتمال اینکه بسیاری از اعضای لژها نیز معنای رموز را درک کنند، پایین است. در محفل درونی فراماسونری، درمیان کسانی که به درجات بالای سازمان رسیده‌اند، ماسون‌هایی وجود دارند که خود را وارثان سنت کهن و متعلق به دوران پیش از میلاد می‌دانند که از اعصار پیشین به تواتر به آنها منتقل شده است. ماسون‌های عالی‌رتبه دانش خاص خود را از سایر اعضا مخفی نگه می‌دارند. ماسون اعظم، «نکدت اجران» در این باره می‌نویسد: بعضی ماسون‌ها گمان می‌کنند فراماسونری نوعی سازمان نیمه‌مذهبی ـ نیمه‌خیریه است که در آن می‌توانند ارتباطات اجتماعی پسندیده داشته باشند و لذت ببرند. عده‌ای دیگر فکر می‌کنند هدف فراماسونری این است که انسان‌های خوب را خوب‌تر کند. باز عده‌ای گمان می‌کنند فراماسونری محل شخصیت‌سازی است. به طور خلاصه کسانی که با نحوه خواندن و نوشتن زبان خاص ما آشنا نیستند، معنای نمادها و تماثیل را به این شکل درک می‌کنند. فراماسونری و اهداف آن برای آن عده اندکی از ماسون‌ها که قادرند عمیقاً در آن وارد شوند کاملاً متفاوت است. فراماسونری یعنی دانش فاش شده، آغاز و تولد دوباره؛ یعنی واگذاردن راه و رسم زندگی کهنه و ورود به یک زندگی جدید باشکوه‌تر و اصیل‌تر … در پس رمزگرایی ساده و ابتدایی فراماسونری، دسته‌ای مکاشفات قرار دارند که به ما کمک می‌کنند به زندگی روحانی و عالی دست یابیم و به رموز هستی خود پی ببریم. بنابراین در این زندگی روحانی، دستیابی به روشنگری ماسونی امکان‌پذیر می‌شود. تنها در این صورت است که می‌توان به طبیعت و شرایط رشد و تکامل در آن پی برد.

محمدجواد قریمی
۲۲ تیر ۹۳ ، ۱۳:۳۶ موافقین ۱ مخالفین ۰ ۰ نظر
جمعیت زیادی دور حضرت علی علیه السلام حلقه زده بودند. مرد وارد مسجد شد و درفرصتی مناسب پرسید: یا علی! سؤالی دارم. علم بهتر است یا ثروت؟ علی(ع) در پاسخ گفت: علم بهتر است؛ زیرا علم میراث انبیاست و مال وثروت میراث قارون و فرعون و هامان و شداد. مرد که پاسخ سؤال خود را گرفته بود، سکوت کرد. در همین هنگام مرد دیگری وارد مسجد شد و همان‌طور که ایستاده بود بلافاصله پرسید: اباالحسن! سؤالی دارم، می‌توانم بپرسم؟ امام در پاسخ آن مرد گفت: بپرس! مرد که آخر جمعیت ایستاده بود پرسید: علم بهتر است یا ثروت؟ علی(ع) فرمود: علم بهتر است؛ زیرا علم تو را حفظ می‌کند، ولی مال وثروت را تو مجبوری حفظ کنی. نفر دوم که از پاسخ سؤالش قانع شده بود، همان‌‌جا که ایستاده بود نشست. -در همین حال سومین نفر وارد شد، او نیز همان سؤال را تکرار کرد،و امام در پاسخش فرمود: علم بهتر است؛ زیرا برای شخص عالم دوستان بسیاری است،ولی برای ثروتمند دشمنان بسیار! هنوز سخن امام به پایان نرسیده بود که چهارمین نفر وارد مسجد شد. او در حالی که کنار دوستانش می‌نشست، عصای خود را جلو گذاشت و پرسید: یا علی! علم بهتر است یا ثروت؟ حضرت‌ علی(ع) در پاسخ به آن مرد فرمودند: علم بهتر است؛ زیرا اگر ازمال انفاق کنی کم می‌شود؛ ولی اگر از علم انفاق کنی و آن را به دیگران بیاموزی برآن افزوده می‌شود. نوبت پنجمین نفر بود. او که مدتی قبل وارد مسجد شده بود و کنار ستون مسجد منتظر ایستاده بود، با تمام شدن سخن امام همان سؤال را تکرار کرد. حضرت‌ علی در پاسخ به او فرمودند: علم بهتر است؛زیرا مردم شخص پولدار و ثروتمند را بخیل می‌دانند، ولی از عالم و دانشمند به بزرگی و عظمت یاد می‌کنند. با ورود ششمین نفر سرها به عقب برگشت، مردم با تعجب او را نگاه کردند. یکی از میان جمعیت گفت: حتماً این هم می‌خواهد بداند که علم بهتر است یا ثروت! کسانی که صدایش را شنیده بودند، پوزخندی زدند. مرد، آخر جمعیت کنار دوستانش نشست و با صدای بلندی شروع به سخن کرد: یا علی! علم بهتر است یا ثروت؟ امام نگاهی به جمعیت کرد و گفت: علم بهتر است؛ زیرا ممکن است مال را دزد ببرد، اما ترس و وحشتی از دستبرد به علم وجود ندارد. مرد ساکت شد. همهمه‌ای در میان مردم افتاد؛ چه خبر است امروز! چرا همه یک سؤال را می‌پرسند؟ نگاه متعجب مردم گاهی به حضرت‌ علی و گاهی به تازه‌واردها دوخته می‌شد. در همین هنگام هفتمین نفر که کمی پیش از تمام شدن سخنان حضرت ‌علی وارد مسجد شده بود و در میان جمعیت نشسته بود، پرسید: یا اباالحسن! علم بهتر است یا ثروت؟ امام دستش را به علامت سکوت بالا برد و فرمودند: علم بهتر است؛ زیرا مال به مرور زمان کهنه می‌شود، اما علم هرچه زمان بر آن بگذرد،پوسیده نخواهد شد. مرد آرام از جا برخاست و کنار دوستانش نشست؛ آن‌گاه آهسته رو به دوستانش کرد و گفت: بیهوده نبود که پیامبر فرمود: من شهر علم هستم و علی هم درِ آن! هرچه از او بپرسیم، جوابی در آستین دارد، بهتر است تا بیش از این مضحکه مردم نشده‌ایم، به دیگران بگوییم، نیایند! مردی که کنار دستش نشسته بود، گفت: از کجا معلوم! شاید این چند تای باقیمانده را نتواند پاسخ دهد، آن‌وقت در میان مردم رسوا می‌شود و ما به مقصود خود می‌رسیم! مردی که آن طرف‌تر نشسته بود،گفت: اگر پاسخ دهد چه؟ حتماً آن‌وقت این ما هستیم که رسوای مردم شده‌ایم! مرد با همان آرامش قلبی گفت: دوستان چه شده است، به این زودی جا زدید! مگر قرارمان یادتان رفته؟ ما باید خلاف گفته‌های پیامبر را به مردم ثابت کنیم. در همین هنگام هشتمین نفر وارد شد و سؤال دوستانش را پرسید، که امام در پاسخش فرمود: علم بهتر است؛ برای اینکه مال و ثروت فقط هنگام مرگ با صاحبش می‌ماند، ولی علم، هم دراین دنیا و هم پس از مرگ همراه انسان است. سکوت، مجلس را فراگرفته بود، کسی چیزی نمی‌گفت. همه از پاسخ‌‌های امام شگفت‌زده شده بودند که… نهمین نفر وارد مسجد شد و در میان بهت و حیرت مردم پرسید: یا علی! علم بهتر است یا ثروت؟ امام در حالی که تبسمی بر لب داشت، فرمود: علم بهتر است؛ زیرا مال و ثروت انسان را سنگدل می‌کند، اما علم موجب نورانی شدن قلب انسان می‌شود. نگاه‌های متعجب و سرگردان مردم به در دوخته شده بود، انگار که انتظار دهمین نفر را می‌کشیدند. در همین حال مردی که دست کودکی در دستش بود، وارد مسجد شد. او در آخر مجلس نشست و مشتی خرما در دامن کودک ریخت و به روبه‌رو چشم دوخت. مردم که فکر نمی‌کردند دیگر کسی چیزی بپرسد، سرهایشان را برگرداندند، که در این هنگام مرد پرسید: یا اباالحسن! علم بهتر است یا ثروت؟ نگاه‌های متعجب مردم به عقب برگشت. با شنیدن صدای علی مردم به خود آمدند: علم بهتر است؛ زیرا ثروتمندان تکبر دارند، تا آنجا که گاه ادعایخدایی می‌کنند، اما صاحبان علم همواره فروتن و متواضع‌اند. فریاد هیاهو و شادی و تحسین مردم مجلس را پر کرده بود. سؤال کنندگان، آرام و بی‌صدا از میان جمعیت برخاستند. هنگامی‌که آنان مسجد را ترک می‌کردند، صدای امام را شنیدند که می‌گفت: اگر تمام مردم دنیا همین یک سؤال را از من می‌پرسیدند، به هر کدام پاسخ متفاوتی می‌دادم! [منبع: کشکول بحرانی، ج۱، ص۲۷٫ به نقل از امام علی‌بن‌ابی‌طالب، ص۱۴۲
محمدجواد قریمی
۲۲ تیر ۹۳ ، ۱۳:۲۸ موافقین ۱ مخالفین ۰ ۰ نظر
  • 11 معجزه بعد از عاشورا را بدانید ! این معجزات حتی در کتاب اهل سنت هم به آن اشاره شده است. معتبرترین کتاب ها، احادیث و روایات معجزاتی را از سالار شهیدان کربلا منعکس کرده اند تا حجت بر آنانیکه راه انکار را بر واقعه کربلا پیش گرفته اند به یقین تاریخی ترین حادثه عالم خلقت پی ببرند. 1 . آسمان خون گریه کرد نضره ازدیه گوید: هنگامى که حسین بن علی (علیهما السّلام) شهید شدند، آسمان خون بارید و ما همچنان می دیدیم که تمام اشیاء و اسباب ما مملو از خون است. همچنین جعفر بن سلیمان، روایت کرده که خاله‏ ام، ام سالم، گفت: بعد از شهادت مولا حسین(ع) بارانی همانند خون بر دیوارها و خانه ها می بارید. به من خبر داند که همین باران خون، در خراسان، شام و کوفه نیز باریده است. منبع: تهذیب الکمال ، المزی ، ج 6 ، ص 433 و سیر أعلام النبلاء ، الذهبی ، ج 3 ، ص 312 ، 313 و الثقات ، ابن حبان ، ج 5 ، ص 487 و تاریخ مدینة دمشق ، ابن عساکر ، ج 14 ، ص 227 – 228 . 2. برخورد ستارگان آسمان با یکدیگر عن عیسى بن الحارث الکندی می گوید: هنگامی حسین بن على (علیه السلام) را شهید کردند، تا هفت روز ، هر گاه که نماز عصر را می خواندیم می دیدیم آفتابی که بر دیوارهاى خانه ها می تابید به قدری قرمز بود که گویا چادر های سرخ است که بر آن کشیده اند ، و می دیدیم که برخی از ستارگان همدیگر را می زدند (با یکدیگر برخورد می کردند). منبع: تهذیب الکمال، المزی، ج 6، ص 432 – 433 و تاریخ الإسلام، الذهبی، ج 5 ، ص 15 و سیر أعلام النبلاء ، الذهبی ، ج 3 ، ص 312 و تاریخ مدینة دمشق ، ابن عساکر ، ج 14 ، ص 227 . 3 . اشک ریختن آسمان ابن سیرین گفت: آسمان برای هیچ کسی جز یحیی بن زکریا و حسین بن علی (علیهم السلام) گریه نکرده است. منبع: سیر أعلام النبلاء ، الذهبی ، ج 3 ، ص 312 و تاریخ مدینة دمشق ، ابن عساکر ، ج 14 ، ص 225 – 226 4 . تاریک شدن دنیا خلف بن خلیفه از پدرش نقل می کند که گفت : زمانی که امام حسین (علیه السلام) به شهادت رسید ، آن قدر آسمان تاریک شد که هنگام ظهر ستاره های آسمان ظاهر شدند ؛ تا جائی که ستاره جوزا در عصر دیده شده و خاک سرخ از آسمان فرو ریخت. منبع: تهذیب الکمال ، المزی ، ج 6 ، ص 431 – 432 و تهذیب التهذیب ، ابن حجر ، ج 2 ، ص 305 و تاریخ مدینة دمشق ، ابن عساکر ، ج 14 ، ص 226 علی بن مسهر از جده اش نقل می کند که می گفت: هنگامی که امام حسین به شهادت رسید من دختری نوجوان بودم، آسمان چند شبانه روز درنگ نمود که گویا لخته خون بود. منبع: تهذیب الکمال ، المزی ، ج 6 ، ص 432 و تاریخ مدینة دمشق ، ابن عساکر ، ج 14 ، ص 226 5 . سرخ شدن آسمان علی بن مدرک از پدر بزرگش اسود بن قیس نقل می کند که گفت: پهنه آسمان پس از شهادت امام حسین به مدت شش ماه سرخرنگ شده بود که ما آن را شبیه خون در آسمان مشاهده می کردیم، علی بن محمد مدائنی از وی سؤال کرد: چه نسبتی با اسود داری؟ گفت: او جد مادری من است گفت: به خدا سوگند که او راستگو و امانتداری بزرگ ومیهمان نواز بود. منبع: تهذیب الکمال ، المزی ، ج 6 ، ص 432 و تاریخ الإسلام ، الذهبی ، ج 5 ، ص 15 و سیر أعلام النبلاء ، الذهبی ، ج 3 ، ص 312 و تاریخ مدینة دمشق ، ابن عساکر ، ج 14 ، ص 227 . یزید بن ابی زیاد می گوید: من چهارده ساله بودم که حسین بن علی به شهادت رسید گیاه ورس در بین لشکر به خاکستر تبدیل شد و پهنه آسمان قرمز رنگ شد شتری را لشکریان ذبح کردند آتش از گوشتش زبانه می کشید. منبع: تهذیب الکمال ، المزی ، ج 6 ، ص 434 – 435 و تهذیب التهذیب ، ابن حجر ، ج 2 ، ص 305 و سیر أعلام النبلاء ، الذهبی ، ج 3 ، ص 313 و تاریخ الإسلام ، الذهبی ، ج 5 ، ص 15 و تاریخ مدینة دمشق ، ابن عساکر ، ج 14 ، ص 230. 6 . دیوار دار الإماره خون گریه کرد حدثنی أبو یحیى مهدی بن میمون می گوید: هنگامى که سر مبارک امام حسین علیه السلام را در برابر ابن زیاد نهادند، دیدم که از دیوارهاى دارالاماره خون جارى می ‏گشت‏. منبع: تهذیب الکمال ، المزی ، ج 6 ، ص 433 – 434 و تاریخ مدینة دمشق ، ابن عساکر ، ج 14 ، ص 229 . 7 . گرفتن خورشید هنگامى که امام حسین علیه السلام به شهادت رسید، خورشید گرفت و آن قدر تاریک شد که هنگام ظهر ستاره‏هاى آسمان ظاهر گردیدند . از این اتفاق چنین پنداشتم که قیامت برپا شده است! منبع: تهذیب الکمال ، المزی ، ج 6 ، ص 433 و تاریخ مدینة دمشق ، ابن عساکر ، ج 14 ، ص 228 و تلخیص الحبیر ، ابن حجر ، ج 5 ، ص 84 و السنن الکبرى ، البیهقی ، ج 3 ، ص 337 . 8 . جاری شدن خون تازه از زیر سنگ ها ابو بکر بیهقى از معروف روایت کرده که ولید بن عبد الملک از زهرى پرسید سنگ‏هاى بیت المقدس در روز کشته شدن حسین بن على چه حالتى به خود گرفتند ، زهرى‏ گفت : به من خبر دادند که در روز شهادت حسین بن علی هر سنگى را که از زمین بر می داشتند در زیر او خون تازه می دیدند. منبع: تهذیب التهذیب، ابن حجر، ج 2 ، ص 305 و تهذیب الکمال، المزی ، ج 6 ، ص 434 و سیر أعلام النبلاء، الذهبی ، ج 3 ، ص 314 و تاریخ الإسلام، الذهبی ، ج 5، ص 16 و تاریخ مدینة دمشق ، ابن عساکر ، ج 14 ، ص 229 از ام حیان نقل است که گفت: روز شهادت حسین اسمان سه شبانه روز تاریک شد وهر کس دست به زعفران می زد دستش می سوخت و زیر هر سنگی در بیت المقدس خون دیده می شد. منبع: تهذیب الکمال، المزی ، ج 6، ص 434 و تاریخ مدینة دمشق ، ابن عساکر ، ج 14 ، ص 229 9 . خاکستر شدن گیاه ورس (اسپرک) یزید بن ابی زیاد می گوید: من چهارده ساله بودم که حسین بن علی به شهادت رسید گیاه ورس در بین لشکر به خاکستر تبدیل شد . منبع: تهذیب التهذیب ، ابن حجر ، ج 2 ، ص 305 و تهذیب الکمال ، المزی ، ج 6 ، ص 434 – 435 و سیر أعلام النبلاء ، الذهبی ، ج 3 ، ص 313 و تاریخ الإسلام ، الذهبی ، ج 5 ، ص 15 و تاریخ مدینة دمشق ، ابن عساکر ، ج 14 ، ص 230 . ابن عیینه از مادر بزرگ پدری اش نقل می کند که گفت: هنگام شهادت حسین گیاه ورس را دیدم که تبدیل به خاکستر شد و در گوشتها آتش می دیدم. ورس: همان اسپرک است که گیاهى است شبیه به کنجد با برگ هاى سبز رنگ که از رنگ آن براى رنگ کردن لباس ها استفاده می ‏شود و در یمن زیاد می ‏روید و لباس ورسى ، لباس سرخ رنگ را گویند . 10. تلخ شدن گوشت شتر غنیمت گرفته شده از امام جمیل بن مره گوید: شترى از لشکرگاه حسین بن علی را در روز شهادت او غارت گرفتند ، و سپس او را نحر کرده و طبخ نمودند ، راوى گوید : گوشت او آن چنان تلخ شد که آنان نتوانستند از آن گوشت استفاده کنند. منبع: تهذیب التهذیب ، ابن حجر ، ج 2 ، ص 306 و تهذیب الکمال ، المزی ، ج 6 ، ص 435 – 436 و تاریخ الإسلام ، الذهبی ، ج 5 ، ص 16 و تاریخ مدینة دمشق ، ابن عساکر ، ج 14 ، ص 231 . 11 . دیده شدن آتش درگوشت شتر غنیمت گرفته شده از حمید طحان روایت شده است که در قبیله خزاعه بودم، از جمله چیزهائى که از امام حسین علیه السلام چپاول شده بود و به آن قبیله آورده بودند، یک شتر بود. مردم آن قبیله گفتند: این شتر را نحر کنیم و یا معامله نمائیم ؟ کسى که شتر را آورده بود گفت: می خواهم آن را نحر کنید. منبع: وقال محمد بن عبد الله الحضرمی: حدثنا أحمد بن یحیى الصوفی، قال: حدثنا أبو غسان، قال: حدثنا، أبو نمیر عم الحسن ابن شعیب، عن أبی حمید الطحان، قال: کنت فی خزاعة فجاؤوا بشئ من ترکة الحسین فقیل لهم: ننحر أو نبیع فنقسم ؟ قالوا : انحروا ، قال : فجعل على جفنة فلما وضعت فارت نارا.

محمدجواد قریمی
۲۲ تیر ۹۳ ، ۱۳:۲۵ موافقین ۱ مخالفین ۰ ۱ نظر
1- سوره هایی که با استفهام (پرسش )آغازشده است کدامند ؟ شش سوره انسان نبا غاشیه شرح فیل ماعون 2- تنها آیه ای که در آن سه بار کلمه قبله به کار رفته کدام آیه است ؟آیه 145سوره بقره 3- تنها آیه ای که در آن واژه اذان به کار رفته کدام آیه است ؟ آیه 3سوره توبه 4- کلمه قرآن چند بار در نهج البلاغه به کار رفته است ؟ 45بار 5- تنها آیه ای که دارای یک حرف است کدام آیه است ؟ آیه 11سوره حج 6- تنها آیه ای که در آن چهار لقب از القاب واوصاف قرآن گرد آمده کدام آیه است ؟آیه 57 سوره یونس 7- سوره ای که دارای بیشترین آیات تهلیل است کدام سوره است ؟ آل عمران 8- سوره های مکی چند سوره هستند ؟86سوره 9- سوره مدنی چند سوره هستند ؟ 28سوره 10- تنها سوره مدنی قرآن کریم که دارای بیشترین تعداد آیالت مکی است کدام سوره است ؟سوره انفال 11- دو سوره از سوره های مکی قرآن که دارای بیشترین تعداد آیات مدنی اند ؟کهف وقلم 12- مجموع آیات مدنی در سوره های مکی چند تاست ؟154آیه 13- مجموع آیات مکی در سوره های مدنی چند تاست ؟نه آیه 14- تنها آیه ای که دارای بیشترین تعداد واژه ویل است کدام آیه است ؟آیه 79بقره 15- تنها سوره ای که دارای بیشترین تعداد واژه ویل است ؟مرسلات 16- تنها سوره ای که دارای بیشترین واژه سلام است ؟صافات 17- تنها آیه ای که در آن عبارت یا ایهاالذین کفروا به کار رفته کدام آیه است ؟آیه 7سوره تحریم 18- تنها سوره ای که تمامی آیاتش خطاب بشر به خداوند است کدام سوره است ؟سوره حمد 19- پیامبرانی که در قران کریم به نامشان تصریح شده کدامند ؟ حضرت آدم در آیه 33آل عمران ، نوح در آیه 163نساء ،ابراهیم در آیه 163نساء ،اسماعیل در 163نساء ،اسحاق در 163نساء یعقوب وعیسی وایوب ویونس وهارون وسلیمان وداوود در 163نساء ویوسف در 34غافر وموسی در 51مریم وزکریا در 85انعام ویحیی در 39آل عمران والیاس در123صافات والیسع در 86انعام ولوط در 133صافات وادریس در 56مریم وذوالکفل در 85انبیاء وهود در 50هود وصالح در 45نمل وشعیب در 85اعراف وعزیر در 30توبه وحضرت محمد در 29فتح 20- تنها آیه ای که در آن به نام 11پیامبر تصریح شده کدام آیه است ؟ ایه 163سوره مبارکه نساء 21- نام مبارک حضرت رسول در سوره های مکی است یا مدنی ؟ سوره های مدنی 22- 5 تن از پیامبران قرآنی که پیش از تولد نامگذاری شده اند کدامند ؟ حضرت محمد آیه 6سوره صف وحضرت یحیی آیه 7مریم وحضرت عیسی 45آل عمران وحضرت اسحاق 71هود وحضرت یعقوب 71هود 23- دو تن که در کودکی به مقام پیامبری رسیدند کدامند ؟ حضرت یحییی که در آیه 12مریم وحضرت عیسی که در آیه 30مریم به این موضوع اشاره شده است 24- پیامبری که پیش از او همنامی برای او وجود نداشت کیست حضرت یحیی که در آیه 7مریم اشاره شده 25- پیامبری که تنها یک بار نامش در قرآن ذکر شده کدام است حضرت عزیر 26- کدام پیامبران پدر وپسر بوده اند ؟ ابراهیم با اسماعیل –ابراهیم با اسحاق –یعقوب با یوسف –داوود با سلیمان – اسحاق با یعقوب – زکریا با یحیی 27- کدام پیامبر قاری بهشتیان است -حضرت داوود 28- نام حضرت موسی در کدام سوره بیشتر ذکر شده است – سوره مبارکه اعراف 29- نام پیامبران اولوالعزم مجموعاًچند بار در قرآن ذکر شده است - 278بار به شرح زیرحضرت نوح 43بار وحضرت ابراهیم 69بارحضرت عیسی 25بار حضرت موسی 136بار حضرت محمد 5بار 30- لقب مشهور حضرت عیسی چند بار در قرآن آمده است - 11بار 31- سن دقیق پیامبرهنگام بعثت چند سال بود – سال قمری 40سال و6ماه و8روز اما سال شمسی 39سال و3ماه و8روز 32- پیامبری که در قرآن کریم سید نامیده شده کیست – حضرت یحیی 33- دو پیابری که بدون پدر متولد شده اند کدامند – حضرت عیسی وحضرت آدم در ایه 59آل عمران اشاره شده 34- دو پیامبری که در قرآن بعنوان الگو واسوه معرفی شده اند کدامند – پیامبر اکرم وحضرت ابراهیم 35- سه تن از پیامبران که نامشان سه سوره پیاپی از قرآنم است کدامند - یونس هود یوسف 36- کدام سوره بامدح وستایش رسول اکرم پایان یافته است - سوره توبه 37- تنها آیه ای که در آن نام یکی از پیامبران سه بار تکرار شده کدام است -258بقره نام حضرت ابراهیم 38- کدام سوره با نام دو تن از پیامبران الهی پایان یافته – سوره اعلی حضرت ابراهیم وحضرت موسی 39- کدام آیه مشتمل برنام تمام پیامبران اولوالعزم است -13شورا 40- کدام پیامبر علاوه بر مقام نبوت به مقام امامت نیز نایل شد - ابراهیم 41- کدام پیامبر را می توان مبشر احمد نامید - حضرت عیسی 42- ماجرای تصمیم کفار ومشرکین در باره کشتن پیامبر در کدام آیه مطرح شده است – 30انفال 43- شکایت رسول اکرم از امتش در باره مهجورومتروک نمودن قرآن در کدام سوره بیان شده است –ایه 30سوره فرقان 44- لقب کدام پیامبر امام القبلتین است - حضرت محمد ص 45- لقب کدام سوره قلب قرآن است ؟ سوره مبارکه یس 46- لقب کدام سوره عروس قرآن است ؟سوره مبارکه الرحمن 47- کدام سوره را سوره تودیع می نامند ؟سوره مبارکه نصر 48- کدام سوره را می توان برادر کوچک سوره فتح نامید ؟ سوره مبارکه نصر 49- کدام سوره ملقب به خیمه وچادر قرآن است ؟ سوره مبارکه بقره 50- در عرف اهل تشیع معمولاً قرآن به چه وصفی توصیف می شود ؟ وصف مجید 51- در عرف اهل تسنن معمولاً قرآن به چه وصفی توصیف می شود ؟ وصف کریم 52- نام دیگر کدام سوره عقود است ؟ مائده 53- کدام سوره را می توان سوره اخلاق وآداب اجتماعی نامید ؟ سوره حجرا ت 54- سوره وسط قرآن کریم کدام سوره است ؟ حدید 55- تنها سوره ای که به نام یکی از ارکان نماز است کدام سوره است ؟ سجده 56- تنها سوره ای که به نام یکی از فلزات است کدام سوره است ؟ حدید 57- تنها سوره ای که به نام یکی از میوه ها است کدام سوره است ؟ سوره تین 58- نام فارسی قرآن چیست ؟ نبی 59- تنها سوره ای که نامش دوبار وبدون هیچ گونه تفاوتی در اولین آیه آن به کار رفته کدام سوره است ؟ سوره انفال 60- نام دیگر کدام سوره ملائکه است ؟ سوره فاطر 61- نام دیگر کدام سوره سوره مضاجع است سوره مبارکه سجده 62- نام دیگر کدام سوره سوره ظهار است ؟ مجادله 63- کدام سوره را سوره حضرت سلیمان نامیده اند ؟ سوره نمل 64- نام دیگر کدام سوره سوره عف است ؟ مرسلات 65- نام این سوره ر پیدا کنید ؟ گرتوخواهی نام من ای گل عذار نیم سنگی بر لب دریا گذار سوره مریم 66- کدام سوره را می توان سوره مناجات نامید ؟ سوره حمد 67- با توجه به نشانه های زیر نام سوره را پیدا کنید ؟ (حاسد و محسود مالک و مملوک ، شاهد و مشهود ، عاشق و معشوق , حاصلخیزی و خشکسالی ) سوره مبارکه یوسف 68- از سوره های قرآن کریم ونام مشهور ترین مسجد شهر مکه است ؟ الجن 69- تنها سوره ای که به نام یکی از اصول دین است کدام است ؟ سوره مبارکه توحید یا اخلاص 70- تنها سوره ای که به نام یکی از فروع دین است کدام است ؟ حج 71- سوره ای که اولش ستایشوسطش اخلاص وآخرش نیایش است کدام سوره است ؟حمد 72- سوره ای که از لحاظ نظم وسیاق ماند سوره حدید بوده گویی خلاصه ای از آن است ؟ تغابن 73- تنها سوره ای که از تکرار نامش کلمه ای قرآنی پدید می اید ؟ صف 74- نام دیگر کدام سوره جامعه است ؟ سوره شعرا 75- نام دیگر کدام سوره دین است ؟ ماعون 76- سوره ای که به تبارک معروف است کدام است ؟ ملک 77- سوره ای که به ریحانه القرآن معروف است کدام است ؟ یس 78- سوره ای که به حواریین معروف است ؟سوره صف 79- نام دیگر کدام سوره تساول است ؟ نباء 80- نام دیگر کدام سوره فاضحه است ؟ توبه 81- کدام سوره را سوره بدر نامیده اند ؟ انفال 82- بخشی از قرآن مجید است همانند شهری که حصار ودیواره ای آنرا از قسمت های دیگر جدا می کند ؟ سوره 83- تنها سوره ای که اگر حرف اول نام آنرا حذف کنیم نام سوره ای دیگر آشکار می شود کدام سوره است ؟ سوره محمد که به حمد تبدیل می شود 84- تنها سوره ای که اکثر الفاظ آن منحصر به فرد است کدام سوره است ؟ کوثر 85- چه سوره هایی را عزائم می نامند ؟ سوره های دارای سجده واجب مانند فصلت نجم علق سجده 86- کدام دو سوره از قرآن کریم را زهراوان می نامند ؟ بقره وآل عمران 87- کدام دو سوره را قرینتین می نامند ؟ انفال وتوبه 88- چه سوره هایی را عتاق نامیده اند ؟ اسرا کهف مریم طه انبیاء 89- سوره هایی که به ممتحنات شهرت یافته اند ؟سجده فتح حجرات مجادله حشر ممتحنه صف جمعه منافقون تغابن طلاق تحریم ملک قلم نوح جن 90- چه سوره هایی را مسبحات نامیده اند ؟ اسرا حدید حشر صف جمعه تغابن اعلی 91- سوره هایی را که به حوامیم شهرت یافته اند ؟غافر فصلت شوری زخرف دخان جاثیه احقاف 92- سوره هایی که به حامدات شهرت یافته اند ؟ حمد انعام کهف سبا فاطر 93- سوره هایی که به ال شهرت یافته اند ؟ بقره آل عمران اعراف یونس هود یوسف رعد ابراهیم حجر عنکبوت روم لقمان سجده 94- کدام دو سوره به معوذتین مشهر اند ؟ فلق وناس 95- چه سوره های را مفصلات نامیده اند ؟ حمد و ق تا پایان قرآن 96- چه سوره هایی را زمانیه نامیده اند ؟سوره هایی که با اذا آغاز شده اند 97- چه سوره هایی به قصار السور مشهور شده اند ؟ حمد وزلزال تا سوره ناس 98- چه سوره هایی را مقولات نامیده اند سوره هایی که با قل شروع می شوند جن کافرون اخلص فلق ناس 99- دو سوره ای که به مقشقشتان مشهور گشته اند کافرون واخلاص 100- سوره هایی که با نام خودشان پایان یافته اند ؟ ماعون مسد ناس
محمدجواد قریمی
۲۲ تیر ۹۳ ، ۱۲:۴۷ ۱ نظر
به دنبال برنامه های جذاب حضرت آیت الله قزوینی در شبکه ولایت در باره امامت، بینندگان عزیز این شبکه درخواست کردند که این مطالب به صورت خلاصه شده در سایت قرار گیرد تا آنان بتواند به راحتی از این مطالب در مناظرات و مباحثات با مخالفان استفاده کنند. بدین منظور بر آن شدیم که مقاله ذیل تقدیم شیعیان و دوست داران اهل بیت عصمت و طهارت شود. در این مقاله مختصر به چند مطلب اساسی پرداخته می‌شود: 1. چرا مسلمان ها باید درخصوص مذهب خود تحقیق کنیم؛ 2. ادله شیعه برای بر حق بودن خود، چیست؟ 3. ادله شیعه بر خلافت بلافصل امیرالمومنین طبق قرآن و تفاسیر اهل سنت چیست؟ 4. ادله شیعه بر خلافت بلافصل امیرالمومنین طبق سنت صحیح پیامبر (ص) چیست؟ 5. ادله خلافت ابی بکر از دیدگاه اهل سنت چیست؟ چرا باید از مذهب تحقیق کنیم؟ آیا تحقیق در باره مذهب ضروری است؟ چرا باید مسلمانان در مذهب خود تحقیق کنند؟ مگر همه ما مسلمان نیستم و همه مسلمانان در صراط مستقیم الهی نیستند و به بهشت نخواهند رفت؟ در این بخش به این سؤال پاسخ داده خواهد شد. بشارت خداوند به بندگانی که بهترین راه را انتخاب می‌کنند در قرآن کریم آیات متعددی وجود دارد که لزوم تحقیق و تفحص در عقیده را برای مسلمانان گوشزد می‌کند که ما به جهت اختصار به یک آیه اشاره می‌کنیم. خداوند رحمن و رحیم در قرآن کریم می‌فرماید: {فَبَشِّرْ عِبَادِی الَّذِینَ یَسْتَمِعُونَ الْقَوْلَ فَیَتَّبِعُونَ أَحْسَنَهُ أُوْلَئِکَ الَّذِینَ هَدَاهُمْ اللهُ وَأُوْلَئِکَ هُمْ أُوْلُوا الاَلْبَابِ}. الزمر: 17 – 18 بنابراین بندگان مرا بشارت ده، کسانی که سخنان را می‌شنوند و از نیکوترین آنها پیروی می‌کنند، آنها کسانی هستند که خدا هدایتشان کرده، و آنها خردمندانند. لزوم تحقیق در مذهب، در روایات: در روایات شیعه و سنی نیز بر این مطلب تأکید شده است که هر مسلمانی باید در عقیده خود تحقیق کرده و بهترین راه و مذهب را بیابند و بر اساس آن زندگی نمایند که ما به یک روایت بسنده می‌کنیم: حدیث افتراق امت به 73 فرقه حدیث افتراق امت، از احادیث متواتری است که شیعه و سنی آن را در کتاب‌های خود با سندهای صحیح نقل کرده‌اند؛ از جمله ترمذی در سنن خود آورده است که پیامبر (ص) فرمودند: وَتَفْتَرِقُ أُمَّتِی عَلَى ثَلَاثٍ وَسَبْعِینَ فِرْقَةً.... قَالَ أَبُو عِیسَى: هَذَا حَدِیثٌ حَسَنٌ غَرِیبٌ مُفَسَّرٌ. سنن الترمذی: ج4، ص134 ح 2778. وصحّحه الحاکم المستدرک: ج 1 ص 6 امت من به هفتاد سه فرقه تقسیم خواهد شد. ترمذی از علمای بزرگ اهل سنت بعد از نقل حدیث می نویسد: سند روایت حسن (معتبر) است و حاکم نیشابوری هم بر صحت روایت شهادت می دهد. و یا در روایت دیگری میفرماید: وَتَفْتَرِقُ أُمَّتِی عَلَى ثَلَاثٍ وَسَبْعِینَ مِلَّةً کُلُّهُمْ فِی النَّارِ إِلَّا مِلَّةً وَاحِدَةً. سنن الترمذی: ج 4 ص 135 ح 2779. امت من به هفتاد و سه فرقه تقسیم خواهد شد که تمام آنها اهل آتش جهنم هستند بجز یک فرقه. از این رو، بر ما لازم است راجع به مذهب صحیح و فرقه ناجیه در کلام رسول الله صلی الله علیه واله وسلم بحث و تحقیق بکنیم تا بتوانیم بهترین فرقه را انتخاب کرده و از آن پیروی کنیم. أدله شیعه بر فرقه ناجیه بودن خود تمام مذاهب اسلامی، ادعا کرده‌اند که آن‌ها فرقه ناجیه هستند و دیگران فرقه باطل. اما در این میان تنها مذهبی که برای اثبات ادعای خود از قرآن و سنت؛ حتی از کتاب‌های مخالفان خود دلیل و مدرک معتبر دارد، مذهب امامیه اثنی عشریه است. هر چند که این ادله بسیار گسترده است؛ اما به دلیل اختصار تنها به چند دلیل بسنده می‌کنیم: من مات بلا إمام مات میتة جاهلیة (هر کس بدون امام بمیرد به مرگ جاهلی مرده است) در صحیح مسلم از کتابهای معتبر دست اول اهل سنت آمده که رسول خدا (ص) فرمود: وَمَنْ مَاتَ وَلَیْسَ فِی عُنُقِهِ بَیْعَةٌ مَاتَ مِیتَةً جَاهِلِیَّةً. صحیح مسلم: ج 6 ص 22 ح 4686. هرکس بمیرد و بر گردن او بیعتی نباشد به مرگ جاهلی مرده است. واحمد بن حبنل در مسند خود می‌نویسد: من مات بغیر إمام مات میتة جاهلیة. مسند أحمد ج 4 96. هرکس بدون امام بمیرد به مرگ جاهلی مرده است. تنها مذهبی که بعد از رسول خدا صلی الله علیه وآله امام زمان خود را می‌شناسد و همواره بیعت یک امام مشخص را بر گردن داشته، مذهب اثنی عشریه است؛ اما سایر مذاهب این چنین نیستند. خلفائی اثناعشر (جانشینان پیامبر صلی الله علیه واله وسلم دوازده نفر هستند) شیعه و سنی با سندهای صحیح و متواتر نقل کرده‌اند که رسول خدا صلی الله علیه وآله بارها تأکید کرده‌اند که جانشینان من تا قیامت تنها دوازده نفر خواهند بود؛ چنانچه مسلم در صحیح خود آورده است که رسول خدا صلی الله علیه وآله فرمود: إِنَّ هَذَا الأَمْرَ لاَ یَنْقَضِی حَتَّى یَمْضِیَ فِیهِمُ اثْنَا عَشَرَ خَلِیفَةً. صحیح مسلم، ج6، ص3، ح4598. این امر (اسلام) منقضی نمی‌شود تا اینکه دوازده خلیفه در بین آنها بگذرد (حکومت کند). طبق این روایت، خلفای واقعی رسول خدا صلی الله علیه وآله تا زمانی که اسلام هست، تنها دوازده نفر خواهند بود. به غیر از مذهب حقه اثنی عشریه، هیچ مذهب دیگری نتوانسته‌اند، این روایت را بر مذهب خود تطبیق دهند. تعدادی از علمای اهل سنت قاطعانه تصریح کرده‌اند که نتوانسته‌اند معنای این روایت را بفهمند و هیچ یک از علمای اهل سنت نیز معنای دقیق و قاطعی برای آن ذکر نکرده است؛ از جمله ابن حجر عسقلانی به نقل از ابن جوزی می‌نویسد: قد أطلت البحث عنه، وتطلّبت مظانّه، وسألت عنه، فما رأیت أحدا وقع على المقصود به. فتح الباری ج 13 ص 181. در باره این روایت تحقیق زیادی کردم و تمام احتمالات را ملاحظه کرده و از دیگران سؤال کردم؛ اما هیچ کسی را نیافتم که معنای قطعی این روایت را متوجه شده باشد. تنها مذهب شیعه است که می‌تواند این روایت را بر باورهای خود تطبیق دهد. خلافت حضرت علی (ع) از کتب اهل سنت پیروان مکتب اهل بیت علیهم السلام تنها مذهبی هستند که برای اثبات حقانیت مذهب خود، از قرآن، سنت، عقل و اجماع دلیل قطعی دارند که ما به اختصار به چند دلیل اشاره می‌کنیم: ولایة علی بن أبی طالب در قرآن آیات فروانی در قرآن کریم وجود دارد که به صورت مستقیم و غیر مستقیم می‌توان به آن‌ها برای اثبات ولایت و امامت امیرمؤمنان علیه السلام استناد کرد؛ از جمله: آیه ولایت {إِنَّمَا وَلِیُّکُمُ اللَّهُ وَرَسُولُهُ وَالَّذِینَ ءَامَنُوا الَّذِینَ یُقِیمُونَ الصَّلَوةَ وَیُؤْتُونَ الزَّکَوةَ وَهُمْ رَ کِعُونَ}. المائدة: 55. سرپرست و صاحب امر شما، تنها خدا، پیامبر او و کسانى هستند که ایمان آورده اند؛ همانها که نماز را بر پا مى‌دارند، و در حال رکوع، زکات مى دهند. طبری در تفسیر خود به نقل از مجاهد نوشته است: {إِنَّمَا وَلِیُّکُمُ اللَّهُ وَرَسُولُهُ} الآیة. نزلت فی علی بن أبی طالب تصدق وهو راکع. تفسیر الطبری ج 6 ص 390 این آیه در باره علی بن أبی طالب علیه السلام نازل شده است و او در حال رکوع صدقه داده است. همچنبن ابن أبی حاتم در تفسیر خود از عتبة بن أبی حکیم همین مطلب را نقل کرده است: تفسیر ابن أبی حاتم ج 4 ص1162. ابن تیمیه در باره تفسیر طبری و تفسیر ابن أبی حاتم گفته: تفاسیرهم متضمّنة للمنقولات التی یعتمد علیها فی التفسیر. منهاج السنة، ج7، ص179. تفسیر طبری و ابن ابی حاتم از تفاسیری است که روایات نقل شده در آن‌ها، در تفسیر قرآن قابل اعتماد هستند. آلوسی در باره شأن نزول این آیه گفته است: وغالب الأخباریّین على أنّ هذه الآیة نزلت فی‌علی‌کرّم اللّه‌وجهه. روح المعانی، ج6، ص167. اکثر صاحبان روایت، بر این باور هستند که این آیه در باره علی کرم الله وجهه نازل شده است. و همچنین گفته است: والآیة عند معظم المحدثین نزلت فی علی. روح المعانی، ج6، ص186. از دیدگاه بیشتر محدثین، این آیه در باره علی بن ابی طالب علیه السلام نازل شده است. آیه ابلاغ {یَا أَیُّهَا الرَّسُولُ بَلِّغْ مَا اُنزِلَ إِلَیْکَ مِن رَّبِّکَ وَإِن لَّمْ تَفْعَلْ فَمَا بَلَّغْتَ رِسَالَتَهُ وَاللَّهُ یَعْصِمُکَ مِنَ النَّاسِ} المائدة: 67. اى پیامبر! آنچه از طرف پروردگارت برتو نازل شده است، به طور کامل (به مردم) ابلاغ کن؛ و اگر چنین نکنى، رسالت او را انجام نداده اى. خداوند تو را از (خطرات احتمالى) مردم، حفظ مى کند. ابن أبی حاتم در تفسیر خود از ابو سعید خدری نقل کرده است: نزلت هذه الآیة... فی علی بن أبی طالب. تفسیر ابن أبی حاتم، ج 4 ص1172. این آیه در باره علی بن ابی طالب نازل شده است. آلوسی در تفسیر خود می‌نویسد: روی ابن مردویه عن ابن مسعود قال کنا نقرأ على عهد رسول الله (ص): بَلِّغْ مَا اُنزِلَ إِلَیْکَ مِن رَّبِّکَ إنّ علیّاً ولیُّ المؤمنین وَإِن لَّمْ تَفْعَلْ فَمَا بَلَّغْتَ رِسَالَتَهُ. روح المعانی، ج6، ص193 ابن مردویه از ابن مسعود نقل می‌کند که ما در زمان رسول الله صلی الله علیه واله وسلم این آیه را اینگونه می‌خواندیم: آنچه از طرف پروردگارت برتو نازل شده است که «علی ولی مومنین است» را به طور کامل (به مردم) ابلاغ کن، و اگر چنین نکنى، رسالت او را انجام نداده اى. و سیوطی این روایت را این چنین نقل کرده است: بَلِّغْ مَا اُنزِلَ إِلَیْکَ مِن رَّبِّکَ إنّ علیاً مَولَی المؤمنین وَإِن لَّمْ تَفْعَلْ فَمَا بَلَّغْتَ رِسَالَتَهُ. الدر المنثور ج2ص298 و فتح القدیر ج 2 ص60 والمنار: ج 6ص463. آنچه از طرف پروردگارت برتو نازل شده است که «علی مولای مومنین است» را به طور کامل (به مردم) ابلاغ کن، و اگر چنین نکنى، رسالت او را انجام نداده اى. آیه اکمال دین {أَکْمَلْتُ لَکُمْ دِینَکُمْ وَأَتْمَمْتُ عَلَیْکُمْ نِعْمَتِی وَرَضِیتُ لَکُمْ الاِْسْلاَمَ دِیناً}. المائدة: 3 امروز، دین شما را برایتان کامل کردم؛ و نعمت خود را بر شما تمام نمودم؛ و اسلام را به عنوان آیین (جاودان) شما پذیرفتم. خطیب بغدادی با سند معتبر نقل کرده است که این آیه بعد از معرفی امیرمؤمنان علیه السلام در غدیر خم، نازل شده است: وَهُوَ یَوْمُ غَدِیرِ خُمٍّ لَمَّا أَخَذَ النَّبِیُّ ﴿ص﴾ بِیَدِ عَلِیِّ بْنِ أَبِی طَالِبٍ، فَقَالَ: " أَلَسْتُ وَلِیُّ الْمُؤْمِنِینَ؟ "، قَالُوا: بَلَى یا رَسُولَ اللَّهِ، قَالَ: " مَنْ کُنْتُ مَولاهُ فَعَلِیٌّ مَوْلاهُ "، فَقَالَ عُمَرُ بْنُ الْخَطَّابِ: بَخٍ بَخٍ لَکَ یَابْنَ أَبِی طَالِبٍ أَصْبَحْتَ مَوْلایَ وَمَوْلَى کُلِّ مُسْلِمٍ، فَأَنْزَلَ اللَّهُ: {الْیَوْمَ أَکْمَلْتُ لَکُمْ دِینَکُمْ}. تاریخ بغداد ج8 ص284 روز غدیر خم، زمانی که پیامبر دست علی بن ابی طالب را گرفت، سپس فرمود: آیا من سرپرست مومنان نیستم؟ گفتند: بله ای رسول خدا! فرمود: هرکس که من مولای او هستم پس علی مولای اوست. پس از آن، عمر بن خطاب گفت: تبریک تبریک بر تو ای فرزند ابی طالب ؛ زیرا از این پس تو مولای من و مولای کل مسلمانان هستی، سپس این آیه نازل شد: امروز، دین شما را برایتان کامل کردم. ابن کثیر نقل کرده است که عمر خطاب به امیرمؤمنان علیه السلام گفت: أصبحت الیوم ولی کل مؤمن. البدایة والنهایة ج 7 ص350. تو از این پس، سرپرست تمام موم--نان شدی. ولایت علی بن ابی طالب درسنت حدیث ولایت علمای اهل سنت با سندهای صحیح نقل کرده‌اند که رسول خدا صلی الله علیه وآله فرمود: إنّ علیّا منّی وأنا منه وهو ولیّ کلّ مؤمن بعدی. به راستی علی از من است و من از او هستم و او سرپرست همه مؤمنان، پس از من است. حاکم نیشابوری پس از نقل این روایت گفته: صحیح على شرط مسلم. این روایت صحیح است و شرایط صحیح مسلم را دارد. المستدرک ج 3 ص 110. شمس الدین ذهبی نیز در تلخیص المستدرک این روایت را «صحیح» دانسته است. محمد ناصر الدین البانی نیز در باره این روایت گفته: صحّحه الحاکم الذهبی وهو کما قالا. این روایت را حاکم و ذهبی تصحیح کرده‌اند. این روایت، صحیح است همان‌گونه است که حاکم و ذهبی گفته‌اند. السلسلة الصحیحة، ج5، ص222. دلالت کلمه ولی بر خلافت برای فهم دقیق معنای کلمه «ولی» باید به سراغ کلمات خلفای اهل سنت در صدر اسلام برویم که آن‌ها از این معنا چه فهمیده است. ابن کثیر در البدایه والنهایه گفته است: قال ابوبکر: قد وُلِّیتُ أمرکم ولست بخیرکم. إسناد صحیح. البدایة والنهایة ج 6 ص 333. ابوبکر (در نخستین سخنرانی خود بعد از خلافت) گفت: من حاکم شما شدم؛ و حال آن که از شما بهتر نیستم. مسلم در صحیح خود نقل کرده است که عمر بن خطاب گفت: فلمّا توفّی رسول اللّه قال أبو بکر: أنا ولیّ رسول اللّه (ص)... ثُمَّ تُوُفِّیَ أَبُو بَکْر وَأَنَا وَلِیُّ رَسُولِ اللَّهِ (ص) وَوَلِیُّ أَبِی بَکْر. مسلم ج5 ص 152 ح 4468. زمانی که رسول خدا وفات کرد ابوبکر گفت: من جانشین رسول خدا هستم.... بعد ابوبکر فوت کرد من جانشین رسول خدا و جانشین ابوبکر شدم. روشن است که نمی‌توان معنای کلمه «ولی» را در این روایات به معنای «دوست»، «ناصر» و... گرفت؛ بلکه تنها می‌توان به معنای حاکم، خلیفه، سرپرست گرفت؛ زیرا اگر به معنای دوست باشد، این معنا استفاده می‌شود که ابوبکر و عمر گفته‌اند که تا رسول خدا زنده بود، ما با شما دوست نبودیم و الآن دوست شده‌ایم. حدیث الخلافة ابن أبی عاصم در کتاب السنۀ می‌نویسد که رسول خدا صلی الله علیه وآله خطاب به امیرمؤمنان علیه السلام فرمود: وأنت خلیفتی فی کلّ مؤمن من بعدی تو پس از من، جانشین من در میان همه مؤمنان هستی البانی در باره سند این روایت گفته: إسناده حسن. سند این روایت «حسن» است کتاب السنة لابن أبی عاصم، ص551. حاکم نیشابوری این روایت را این چنین نقل کرد است که رسول خدا صلی الله علیه وآله خطاب به امیرمؤمنان علیه السلام فرمود: إِنَّهُ لا یَنْبَغِی أَنْ أَذْهَبَ إِلا وَأَنْتَ خَلِیفَتِی. شایسته نیست که من از میان مردم بروم؛ مگر این که شما جانشین من باشی. المستدرک ج3 ص133. البانی وهابی در باره سند این روایت می‌گوید: صحّحه الحاکم والذهبی وهو کما قالا. السلسلة الصحیحة ج 5 ص222. این روایت را حاکم و ذهبی تصحیح کرده است و این روایت صحیح است، همان‌گونه حاکم و ذهبی گفته‌اند. حدیث امامت ابونعیم اصفهانی با سند معتبر در کتاب معرفۀ الصحابه نقل کرده است که رسول خدا صلی الله علیه وآله فرمود: انْتَهَیْتُ لَیْلَةَ أُسْرِیَ بِی إِلَى السِّدْرَةِ الْمُنْتَهَى، فَأُوحِیَ إِلَیَّ فِی عَلِیٍّ بِثَلاثٍ: «أَنَّهُ إِمَامُ الْمُتَّقِینَ، وَسَیِّدُ الْمُسْلِمِینَ، وَقَائِدُ الْغُرِّ الْمُحَجَّلِینَ إِلَى جَنَّاتِ النَّعِیمِ». معرفة الصحابة، ج 3 ص 1587، هنگامی که در شب معراج به سدرة المنتهی رسیدم، خداوند به من در باره علی (ع) سه چیز وحی کرد: به راستی که او پیشوای پرهیزگاران، سردار مسلمانان و جلودار روسفیدان به سوی بهشت سرشار از نعمت خداوند است. این روایت معتبر است ؛ چنانچه حاکم نیشابوری گفته است: صحیح الاسناد. المستدرک ج3 ص138. سند این روایت صحیح است. ادله اهل سنت بر خلافت ابوبکر اثبات ولایت امیرمؤمنان علیه السلام از کتاب‌های اهل سنت، هدف اصلی ما بود؛ اما این کار زمانی کامل می‌شود که بطلان خلافت خلفای سه گانه نیز از کتاب‌های اهل سنت ثابت شود. در این بخش به این مهم خواهیم پرداخت. آیا نصی و حدیثی در خلافت ابوبکر وارد شده؟ با قاطعیت تحدی می‌کنیم که هیچ دلیلی از قرآن و سنت صحیح رسول خدا صلی الله علیه وآله؛ حتی از کتاب‌های اهل سنت برای مشروعیت خلافت ابوبکر، عمر و عثمان وجود ندارد؛ چنانچه در صحیح بخاری آمده است که عمر بن خطاب در زمان احتضارش گفت: إِنْ أَسْتَخْلِفْ فَقَدْ اسْتَخْلَفَ مَنْ هُوَ خَیْرٌ مِنِّی أَبُو بَکْرٍ وَإِنْ أَتْرُکْ فَقَدْ تَرَکَ مَنْ هُوَ خَیْرٌ مِنِّی رَسُولُ اللَّهِ (ص). صحیح البخاری، ج8، ص126، ح 7218. اگر جانشین انتخاب کنم کاری کرده ام که کسی که از من بهتر بود یعنی ابو بکر انجام داده است. واگر ترک کنم به درستی کاری کردم که کسی که بهتر از من بود یعنی رسول خدا صَلَّى اللَّهُ عَلَیْهِ وَسَلَّمَ ترک کرده نموده است. تفتازانی از بزرگترین دانشمندان علم کلام اهل سنت تصریح کرده است: والنص منتف فی حق أبی بکر. شرح المقاصد، ج5، ص255. هیچ نصی (دلیل قرآنی و روائی) در باره خلافت ابوبکر وجود ندارد. آیا اجماع بر خلافت ابوبکر منعقد شده؟ علمای اهل سنت وقتی دیده‌اند که نصی برای اثبات خلافت ابوبکر نیست، به اجماع پناه برده‌اند و ادعا نموده‌اند که صحابه با اجماع او را انتخاب کرده‌اند؛ در حالی این که ادعا نیز با صحیح‌ترین روایات اهل سنت سازگار نیست؛ چنانچه بخاری در صحیح خود نقل کرده است که عمر بن خطاب سخنرانی کرد و گفت: کَانَتْ بَیْعَةُ أَبِی بَکْرٍ فَلْتَةً... وَلَکِنَّ اللَّهَ وَقَى شَرَّهَا. وَلَیْسَ فیکم من تُقْطَعُ الْأَعْنَاقُ إلیه مِثْلُ أبی بَکْرٍ من بَایَعَ رَجُلًا من غَیْرِ مَشُورَةٍ من الْمُسْلِمِینَ فلا یتابع هو ولا الذی تابعه تَغِرَّةً أَنْ یُقْتَلَا. صحیح البخارى، ج 8، ص26، ح6830. مبادا کسی در میان شما باشد که همانند ابوبکر که کسانی به سوی او تمایل پیدا کنند؛ اگر با کسی بدون مشورت با مسلمانان بیعت شود، از او پیروی نمی‌شود؛ زیرا هم کسی که با او بیعت شده و هم کسی که بیعت کرده‌اند، خود را در معرض کشتن قرار می‌دهند. قرطبی از بزرگترین مفسران اهل سنت تصریح کرده است که عمر به تنهایی ابوبکر را انتخاب کرد و هیچ اجماعی در کار نبوده است: فإن عقدها واحد من أهل الحلّ والعقد فذلک ثابت... ودلیلنا: أنّ عمر – رض - عقد البیعة لأبی بکر ولم ینکر أحد من الصحابة ذلک. تفسیر القرطبی ج 1 ص 269. اگر خلافت توسط یکی از اهل حلّ و عقد شکل گرفت خلافت ثابت می‌گردد.... دلیل ما برای این مدعا این است که: عمر به تنهایی برای ابوبکر بیعت گرفت و هیچکدام از صحابه منکر نشدند. همچنین بخاری در صحیح خود از زبان عمر بن خطاب نقل کرده است که تمام انصار و نیز علی بن أبی طالب علیه السلام، زبیر بن عوام و تمام طرفداران آن‌ها با خلافت ابوبکر مخالف بودند: أَنَّ الأَنْصَارَ خَالَفُونَا وَاجْتَمَعُوا بِأَسْرِهِمْ فِی سَقِیفَةِ بَنِی سَاعِدَةَ، وَخَالَفَ عَنَّا عَلِیٌّ وَالزُّبَیْرُ وَمَنْ مَعَهُمَا... صحیح البخارى ج 8 ص 26 ح 6830 تمامی انصار با ما مخالفت کردند و در سقیفه بنی ساعده جمع شدند، و نیز علی (علیه السلام) و زبیر و کسانی که همراه آن‌ها بودند، با ما مخالفت کردند. و ابن تیمیه،‌ در منهاج السنۀ می‌نویسد: وکان أکثر بنی عبد مناف ـ من بنی أمیة وبنی هاشم وغیرهم ـ لهم میل قوی إلى علیّ بن أبی طالب یختارون ولایته. منهاج السنة ج 7 ص 47. بیشتر بنی عبد مناف ـ از بنی امیه و بنی هاشم و سایر قبایل ـ علاقه فراوانی داشتند که خلافت علی بن ابی طالب را بپذرند. و طبری و ابن أثیر در تاریخ شان نقل کرده‌اند که تمام انصار و یا بعضی از آن‌ها گفتند که ما تنها با علی بن أبی طالب علیه السلام بیعت می‌کنیم: فقالت الأنصار أو بعض الأنصار: لا نبایع إلاّ علیّاً. الکامل ج 2، ص 325 وتاریخ الطبری ج 2 ص 443. و در بخاری به نقل از عائشه آمده است که حضرت زهرا و امیرمؤمنان علیهما السلام تا شش ماه با ابوبکر بیعت نکردند: عن عائشة:... وَعَاشَتْ ]فَاطِمَةُ[ بَعْدَ النَّبِیِّ (ص) سِتَّةَ أَشْهُر... وَلَمْ یَکُنْ علی یُبَایِعُ تِلْکَ الأَشْهُرَ. صحیح البخارى ج 5 ص82 ح 4240 و ح 4241 (حضرت زهرا سلام الله علیها) بعد از پیامبر صلی الله علیه واله وسلم شش ماه زنده بود... و علی در این مدت هرگز با او (ابوبکر) بیعت نکرد. و ابن حزم اندلسی در باره اجماعی که علی بن أبی طالب علیه السلام آن را قبول نداشته باشد، گفته است: ولعنة اللّه على کلّ إجماع یخرج عنه على بن أبى طالب ومن بحضرته من الصحابة. المحلى ج 9 ص 345. لعنت خداوند بر هر اجماعی که علی بن ابی طالب علیه السلام و اصحابی که در محضرش هستند در آن جمع حضور نداشته باشند. آیا در خلافت ابوبکر دموکراسی حاکم بود وبه زور متوسل نشدند؟ بخاری در صحیح خود به نقل از عائشه می‌نویسد که عمر بن خطاب در زمان انتخاب ابوبکر مردم را می‌ترساند و در میان مردم نفاق وجود داشت: خَوَّفَ عُمَرُ النَّاسَ وَإِنَّ فِیهِمْ لَنِفَاقًا. صحیح بخاری، ج4، ص195، ح 3669. و طبری در تاریخ خود می‌نویسد که عمر بن خطاب پس به خلافت رسیدن ابوبکر می‌گفت: ما هو إلاّ أن رأیت أسلم، فأیقنت بالنصر. تاریخ الطبری ج 2 ص 458. هنگامی که قبیله اسلم را که دیدم یقین به پیروزى پیدا کردم. قبیله اسلم همان قبیله چماق به دست می باشد که از مردم به زور برای خلیفه بیعت می گرفت. آیا نماز ابوبکر به جای پیامبر دلیل بر خلافت اوست؟ علمای اهل سنت وقتی دیده‌اند که دست شان از دلیل و نص خالی است، به قضیه نماز خواندن ابوبکر در زمان بیماری رسول خدا صلی الله علیه وآله استناد کرده‌اند و می‌گویند که اگر او شایستگی خلافت دنیوی را نداشت، رسول خدا صلی الله علیه وآله او را به امامت نماز که امامت اخروی است نمی‌گماشت؛ در حالی که طبق روایت صحیح بخاری هنگامی که رسول خدا صلی الله علیه وآله فهمید که ابوبکر به مسجد رفته تا امامت جماعت را به عهده گرفته است، برای این که برای او طرفدارانش دستاویزی برای آینده نشود، به مسجد رفت و ابوبکر را کنار زد و ابوبکر کناری ایستاد و تنها مکبر بود و با صدای بلند تکبیر می‌گفت: وَأَبُو بَکْر یُسْمِعُ النَّاسَ التَّکْبِیرَ. صحیح البخاری ج 1 ص 174 ح 712. ابوبکر صداى تکبیر را به مردم مى رساند. همچنین در کتاب‌های اهل سنت آمده است که تعدادی از صحابه در زمان رسول خدا صلی الله علیه وآله به دستور آن حضرت امام جماعت بوده‌اند. ابی داود در سنن خود می‌نویسد: اسْتَخْلَفَ ابْنَ أُمِّ مَکْتُومٍ یَؤُمُّ النَّاسَ وَهُوَ أَعْمَى. سنن أبی داود ج 1 ص 143 ح 595. پیامبر صلّی الله علیه وآله وسلّم ابن امّ مکتوم را که شخصی نابینا بود به امامت مردم در نماز برگزیدند. حتی علمای اهل سنت تصریح کرده‌اند که خود رسول خدا صلی الله علیه وآله پشت سر عبد الرحمن بن عوف نماز خوانده است: النبی (ص) صَلَّى خَلْفَ عبد الرحمن بن عَوْفٍ. مصنف ابن أبی شیبة ج 2 ص 119 ح 7170. رسول خدا صلی الله علیه وآله وسلّم پشت سر عبدالرحمن بن عوف نماز خواند. پس اگر نماز گذاردن کسی به جای پیامبر (ص) دلیل بر خلافت اوست، چرا عبد الله بن ام مکتوم و یا عبد الرحمن بن عوف جانشین پیامبر (ص) نشدند؟ از این گذشته، علمای اهل سنت نقل کرده‌اند که رسول خدا صلی الله علیه وآله فرمود: من أصل الدین الصلاة خلف کل بر وفاجر. سنن الدارقطنی ج 2 ص 44 ح 1747. جواز نماز خواندن پشت سر هر نیک و بدکاری، از اصل دین است. خلافت عمر بن خطاب پیش از این خواندیم که علمای اهل سنت برای اثبات مشروعیت خلافت ابوبکر، به اجماع استدلال کرده‌اند، حال سؤال این است که اگر مبنای خلافت با شورا و اجماع صحابه است،چرا عمر توسط ابوبکر نصب شد، چرا برای انتخاب او نیز شورا تشکیل نشد؟ ابن أثیر در اسد الغابه می‌نویسد که ابوبکر گفت: إنی استخلفت علیکم بعدی عمر بن الخطاب، فاسمعوا له وأَطیعوا أسد الغابة ج 4 ص 180، نشر: دار إحیاء التراث العربی – بیروت ابوبکر گفت: من بعد از خودم بر شما عمر بن خطاب را جانشین قرار دادم، حرف شنو و مطیع او باشید. و ابن حبان در کتاب الثقات می‌نویسد که ابوبکر در هنگام انتخاب عمر گفت: اللهم ولیته بغیر أمر نبیک. الثقات ج 2 ص 193 خدایا من عمر را بدون اجازه پیامبرت، ولی امر مسلمان‌ها قرار دادم هنگامی که ابوبکر، عمر بن خطاب را انتخاب کرد، صحابه به شدت اعتراض کردند؛ چنانچه ابن أبی شیبه می‌نویسد: أن أبا بکر حین حضره الموت أرسل إلى عمر یستخلفه فقال الناس: تستخلف علینا فظاً غلیظاً، ولو قد ولینا کان أفظ وأغلظ، فما تقول لربک إذا لقیته وقد استخلفت علینا عمر. المصنف ج 8 ص 574. وقتی ابوبکر در حال احتضار قرار گرفت، کسی را به دنبال عمر فرستاد تا او را جانشین خود کند، مردم گفتند: کسی را بر ما مسلط می‌کنی که خشن و بد اخلاق است، اگر او حکومت را به دست گیرد، سخت‌گیرتر و خشن‌تر خواهد شد، جواب خدا را چه خواهی داد که عمر را بر ما مسلط می‌کنی؟ سند این روایت صحیح و تمام روات آن ثقه هستند: وکیع بن الجراح: ثقة. تقریب التهذیب ج 2 ص 283. إسماعیل بن أبی خالد: ثقة. تقریب التهذیب ج 1 ص 93. زُبید بن الحارث: ثقة، ثقة. تهذیب التهذیب ج 3 ص 268. همچنبن ابن سعد به نقل از عائشه می‌نویسد که علی بن أبی طالب علیه السلام و طلحه نیز اعتراض کردند: لما حضرت أبا بکر المتوفی استخلف عمر فدخل علیه علی وطلحة فقالا من استخلفت قال عمر قالا فماذا أنت قائل لربک قال بالله تعرفانی لأنا أعلم بالله وبعمر منکما. الطبقات الکبری ج 3 ص 196. وقتی زمان مرگ ابو بکر فرا رسید، عمر را به جانشینی خویش انتخاب کرد ؛ پس علی و طلحه به نزد او آمده و گفتند: چه کسی را انتخاب کرده ای؟ پاسخ داد عمر را! گفتند: با این کار، پاسخ پروردگارت را چه خواهی داد؟ ابوبکر گفت: خدا را به من میشناسانید؟ من به خدا و به عمر از شما دانا تر هستم. سند این روایت نیز صحیح است: الضحاک بن مخلد. وثقه ابن معین والعجلی
محمدجواد قریمی
۲۲ تیر ۹۳ ، ۱۲:۲۶ موافقین ۱ مخالفین ۰ ۰ نظر
چه کسی وعده آب و برق مجانی را داد؟ محمد قریمی در وبلاگ - سی و چند سال است که دشمنان امام و انقلاب، با وارونه سازی یک خبر و تحریف ماجرا، مدعی هستند که امام خمینی بعد از پیروزی انقلاب اسلامی به مردم ایران قول داده است که آب و برق مجانی می‌شود. دروغگویان حتی مدعی هستند که امام بزرگوار ما، در بدو ورود به وطن یعنی در دوازدهم بهمن سال ۵۷ این وعده را به مردم داده است! اما رجوع به اصل سخنان امام در بهشت زهرا نشان می‌دهد که اصلا و ابدا چنین وعده‌ای در سخنرانی امام خمینی وجود ندارد و در حقیقت این مساله مربوط است به سخنرانی ایشان در ۱۲ اسفند سال ۵۷ و در مدرسه فیضیه ودر پی مصوبه دولت موقت .... سایت خط امام نوشت (اینجا): سی سال است که دشمنان امام و انقلاب، با وارونه سازی یک خبر و تحریف ماجرا، مدعی هستند که امام خمینی بعد از پیروزی انقلاب اسلامی به مردم ایران قول داده است که آب و برق مجانی می‌شود. دروغگویان حتی مدعی هستند که امام بزرگوار ما، در بدو ورود به وطن یعنی در دوازدهم بهمن سال ۵۷ این وعده را به مردم داده است! اما رجوع به اصل سخنان امام در بهشت زهرا نشان می‌دهد که اصلا و ابدا چنین وعده‌ای در سخنرانی امام خمینی وجود ندارد و در حقیقت این مساله مربوط است به سخنرانی ایشان در ۱۲ اسفند سال ۵۷ و در مدرسه فیضیه. البته برای دشمنان امام فرقی نمی‌کند که این سخنرانی مربوط به ۱۲ بهمن باشد یا ۱۲ اسفند. آن‌ها با استناد به این سخنرانی و عدم تحقق چنین وعده‌ای، می‌خواهند اینگونه وانمود بکنند که امام خمینی و یا انقلاب، مردم را فریب داده‌اند و یا با چنین وعده‌هایی انقلاب را پیش برده‌ا‌ند و یا اینکه این قبیل وعده‌ها فاقد پشتوانه علمی و کار‌شناسی و به دور از واقعیت بوده است! متاسفانه در نوشته‌های ضدانقلاب انواع و اقسام توهین و اهانت و فحاشی را علیه امام می‌بینیم. در مقابل، دوستان امام و انقلاب و حتی برخی مسئولان رسمی کشور هم گاهی ضمن تایید این مساله، به زعم خود سعی کرده‌اند با توجیهات مختلف از امام و انقلاب دفاع کنند! گویا این‌ها هم باور کرده‌اند که امام چنین وعده‌ای را به مردم داده است! مثلا آقای علیرضا محجوب نماینده مجلس گفته است: «حضرت امام خمینی (ره) پس از پیروزی انقلاب اسلامی اعلام کردند آب و برق برای مردم رایگان است، اما پس از آن کار‌شناسان اعلام کردند که اجرای این موضوع تنها برای افراد کف جامعه امکانپذیر است.» این اظهارات موافق و مخالف در حالی صورت می‌گیرد که مراجعه به اسناد انقلاب و آرشیو مطبوعات آن روز، نشان می‌دهد که شخص دیگری غیر از امام برای اولین بار این وعده را به مردم داده است! در حقیقت مطلب امروز من هم افشای این دروغ سی ساله و بیان یک واقعیت پنهان است. ابتدا به عبارت امام توجه کنید: «علاوه بر اینکه زندگی مادی شما را می‌خواهیم مرفه بشود، زندگی معنوی شما را می‌خواهیم مرفه کنیم. شما به معنویات احتیاج دارید، معنویات ما را این‌ها بردند. دلخوش نباشید که تنها مسکن می‌سازیم، آب و برق را برای طبقه مستمند مجانی می‌کنیم اتوبوس را برای طبقه مستمند مجانی می‌کنیم دلخوش به این مقدار نباشید معنویات شما را، روحیات شما را عظمت می‌دهیم. شما را به مقام انسانیت می‌رسانیم. این‌ها شما را منحط کردند؛ این قدر دنیا را پیش شما جلوه دادند ‌که خیال کردید همه چیز ‌این ‌است.» همان طوری که اشاره شد این سخنرانی مربوط است به روز شنبه دوازدهم اسفند ۱۳۵۷. از این عبارات مشخص می‌شود که حتما شخصی غیر از امام این دلخوشی مادی را برای مردم به وجود آورده است! با مرور اخبار روزهای قبل از سخنرانی امام، این شخص نامعلوم و این حقیقت پنهان مشخص می‌شود. کیهان ۸ اسفند ۱۳۵۷ / سخنگوی دولت: «برای کم در آمد‌ها؛ آب و برق مجانی می‌شود!» سخنگوی دولت کسی نیست جز آقای عباس امیرانتظام! به عبارت دیگر لایحهٔ آب و برق مجانی را اولین بار دولت موقت مهندس بازرگان تصویب کرد و وعدهٔ آنرا هم به مردم داد و امام خمینی چند روز بعد، این وعدهٔ دولت موقت را تصحیح و تکمیل کردند! در حقیقت امام به خاطر اینکه مبادا این قبیل وعده‌های دولتی، انقلاب اسلامی را به انقلابی صرفا مادی و با اهدافی مادی تبدیل کند، مصوبه دولت موقت را اینچنین تصحیح می‌کند که دلخوش به این نباشید که آب و برق مجانی می‌شود! امام بزرگوار ما توضیح می‌دهد که انقلاب اسلامی علاوه بر اینکه وظیفه دارد به فکر رفاه مادی مردم باشد، دنبال رفاه و سعادت معنوی آدم‌ها هم هست. چرا که انقلاب اسلامی بیشتر از آنکه مادی باشد، انقلابی معنوی برای گستتن بندهای اسارت و بردگی ناشی از استبداد و استعمار و استحمار بود. پس در سخنان امام خمینی وعده‌ای وجود ندارد. ایشان با توجه به احتمال تغییر ذائقه مردم و تحریف معنا و مفهوم و آرمان انقلاب، هدف اصلی انقلاب را برای مردم و شاید هم برای دولت موقت تبیین ‌کردند. فراموش نکنیم که دولت مهندس بازرگان و اعضای کابینه و شخص آن مرحوم، خودشان را آدم‌هایی متخصص و روشنفکر می‌دانستند که توانایی حل مشکلات مردم را دارند. آن‌ها گاهی به صراحت و گاهی هم با ایما و اشاره، روحانیون و رهبران انقلاب را به سنتی بودن و بی‌سواد بودن متهم می‌کردند! به هرحال خوب یا بد، جدای از اینکه موافق این وعده باشیم یا مخالف آن و اصلا هر تفسیری که برای وعده آب و برق مجانی داشته باشیم، این دولت بازرگان بود که اولین بار این لایحه را تصویب کرد و خبر این وعدهٔ تاریخی را هم شخص آقای امیرانتظام یعنی سخنگوی دولت موقت و معاون نخست وزیر وقت در اختیار مطبوعات قرار داد! پس اگر به زعم ضدانقلاب، وعدهٔ دروغی داده شده و یا وعده‌ای غیرکار‌شناسی به مردم داده شده، چرا کسی از بازرگان و دولت موقت اسم نمی‌برد؟! عدم اشاره ضدانقلاب و حتی دوستان انقلاب در سی سال گذشته به این حقیقت مهم و پنهان، جالب و عجیب است. اگر عبارت «آب و برق مجانی» را در اینترنت جستجو کنید، صد‌ها و شاید هزاران سایت و وبلاگ و کلیپ و فیلم اهانت آمیز علیه امام خمینی پیدا می‌کنید که همه آن‌ها بدون کمترین اشاره‌ای به این مصوبه دولت بازرگان، فقط و فقط به امام خمینی اهانت می‌کنند! اما کسی نمی‌گوید که سخنان امام، در حقیقت اشاره به وعده دولت بازرگان بوده است! امروز که به مدد آرشیو کیهان، مشخص شده است اولین بار این وعده را دولت موقت به نخست وزیری مهندس بازرگان به مردم داده و خبر آن را هم شخص عباس امیرانتظام در اختیار مطبوعات قرار داده، آیا دروغگویان و هتاکان، به این حقیقت اعتراف می‌کنند؟ البته احتمالا، حالا که همه چیز ثابت شده، باز هم باید منتظر سوالات و شبهات جدید باشیم! ماجرای گاو بنی اسرائیل را که یادتان هست؟!
محمدجواد قریمی
۲۲ تیر ۹۳ ، ۱۲:۰۴ موافقین ۱ مخالفین ۰ ۲ نظر
سود میلیاردی دلالان با استفاده از یک رانت خبری ساعاتی قبل از اعلام سیاست جدید وزارت صنعت، عده‌ای از دلالان معروف و ثروتمند مقدار زیادی محصولات پتروشیمی خریداری کرده و پول هنگفتی به جیب زدند.به گزارش «الف»، موضوع چگونگی اطلاع برخی دلالان معروف پتروشیمی از مصوبه وزارت صنعت در مورد قیمت‌گذاری محصولات پتروشیمی و کسب میلیاردها سود از این رانت اطلاعاتی به معمایی برای کارشناسان اقتصادی تبدیل شده است.براساس گزارشی که روزنامه اقتصادی «تعادل» (وابسته به الیاس حضرتی) منتشر کرده، رئیس صنف سازندگان و فروشندگان مصنوعات پلاستیک خبر داده که روز قبل از ابلاغ سیاست جدید وزارت صنعت مبنی بر تغییر مبنای محاسبه قیمت‌های پایه محصولات پتروشیمی، عده‌ای از دلالان معروف و ثروتمند وارد بازار شده، حدود 10 هزار تن مواد پتروشیمی خریداری کرده و از این بابت سود هنگفتی به جیب زده‌اند. بنابراین گزارش، وی گفته که باید بررسی شود که این افراد از کجا اطلاع داشتند که قرار است چنین مصوبه‌ای به تصویب برسد و قیمت‌ها را افزایش دهد.بنابر اعلام رئیس صنف پلاستیک، این افراد کاملاً اطلاع داشته‌اند وگرنه چه کسی این مقدار مواد پتروشیمی خریداری و آن را انبار می‌کند، آن هم درست چند ساعت قبل از اعلام این مصوبه. به گفته وی، این دلالان در یک شب میلیاردها تومان سود به دست آوردند. برخی بانک‌ها با لیزینگ 45 درصدی جیب مردم را می‌زنند «مدیران لیزینگ چند بانک بزرگ به مجلس و کمیسیون اقتصادی احضار می‌شوند.» این موضوع را نایب رئیس کمیسیون اقتصادی مجلس عنوان کرد.روح‌الله بیگی در مصاحبه با «تدبیر» با انتقاد از نبود نظارت بر کار بانک‌ها در حوزه سرمایه‌گذاری می‌گوید: «اگر دولت و بانک مرکزی به حرف ما گوش نمی‌دهند حداقل به فریاد مراجع برسند که دادشان از خالی کردن جیب مردم از سوی بانک‌ها بلند است.»نماینده میاندوآب و شاهین‌دژ با بیان اینکه «ما اطلاعات زیادی از تخلف‌های بانک‌ها در حوزه لیزینگ خودرو و مسکن داریم، سود خدمات لیزینگ بانک‌ها را در ظاهر 24 درصد و در واقع بیش از 45 درصد دانست و افزود: «متاسفانه برخی بانک‌ها در خالی کردن جیب مردم از یکدیگر سبقت می‌گیرند بی‌آنکه واهمه‌ای از نظارت یا مجازات داشته باشند. گرچه ما تقریبا افراد اصلی در خدمات لیزینگ بانک‌ها را شناسایی کردیم و به زودی مدیران عامل لیزینگ برخی بانک‌ها مانند ملت و ملی را برای ارائه برخی توضیحات به مجلس دعوت می‌کنیم.» نایب رئیس کمیسیون اقتصادی اظهار داشت: «زیرمیزی، رانت و تبانی تنها بخشی از تخلف‌های بانک‌ها در ارائه خدمات لیزینگی است.زمانی که تحقیق و تفحص از بانک‌ها به سرانجام برسد و گزارش آن در صحن علنی مجلس قرائت شود نام خیلی‌ها را به صورت علنی اعلام خواهیم کرد که چگونه با پول مردم و اقتصاد کشور به دلیل منافع شخصی بازی کردند.»بیگی همچنین از جمع‌آوری امضا در مجلس برای تدوین طرحی با هدف جلوگیری از ورود بانک‌ها به حوزه لیزینگ خودرو و مسکن خبر داد و گفت: «مجلس هم در این زمینه مقصر است. چرا که اگر نظارت درستی بر بانک‌ها آن هم بانک‌های قدیمی کشور وجود داشت امروز شاهد رشد افراد سودجو و سوءاستفاده‌گر در برخی از بانک‌ها نبودیم.» وی افزود: «معاونان پارلمانی برخی از بانک‌ها به اسم نشست با نمایندگان جلسه‌هایی را در کیش و قشم برگزار می‌کنند و برای خودشان تصمیم می‌گیرند تا کارهایشان قانونی باشد. بدون آنکه نماینده‌ای در این نشست‌ها حضور داشته باشد.وی ادامه داد: «تمامی کارشناسان اقتصادی و نمایندگان نیز به این نتیجه رسیده‌اند که لیزینگ بانکی عامل اصلی عقب‌افتادگی مردم و اقتصاد کشور است که هر چه سریعتر باید جلوی آن را گرفت.»پیشتر رئیس هیئت تحقیق و تفحص از بانک‌ها از تخلف در لیزینگ یکی از بانک‌های بزرگ کشور پرده برداشته و گفته بود «درآمدهای لیزینگ وابسته به یک بانک که پیشتر دولتی بود و هم‌اکنون خصوصی است با صحنه‌سازی‌های به ظاهر قانونی و با کمک برخی واسطه‌ها به جیب اشخاصی واریز می‌شده که نسبت‌های نزدیک فامیلی با مسئولان ارشد لیزینگ این بانک داشته‌اند.» آمریکا از توانایی «نه» گفتن ایران می‌ترسد و نه از فناوری هسته‌ای اصلی‌ترین تهدید ایران برای آمریکا توانایی مقاومت و نه گفتن به غرب است.پایگاه اینترنتی گلوبال ریسرچ در تبیین این ارزیابی خود نوشت: در محافل آمریکا سخن گفتن از تهدید ایران امری رایج است. سناتورهای تندرو غالباً ادعا می‌کنند، ایران با حمایت از گروه‌هایی نظیر حزب‌الله نوعی تهدید برای جامعه بین‌المللی و همچنین موجودیت اسرائیل به شمار می‌رود. تهدیدی که به زعم سناتور جان مک‌کین باید با آن مقابله کرد. این «تهدید» به گونه‌ای ذهن سیاستمداران آمریکایی را به خود مشغول کرده که آنها اغلب از حمله به ایران سخن می‌گویند. حتی باراک اوباما نیز می‌گوید برای مواجهه با ایران تمامی گزینه‌ها روی میز است. «گلوبال ریسرچ» با بیان اینکه ایران تهدید آمریکا به حمله نظامی را جوک می‌داند، نوشت: واقعاً تهدیدی که آمریکا می‌گوید از طرف ایران متوجه غرب است، چیست؟ آیا اگر فرضاً ایران به سلاح هسته‌ای دست یابد چنان تهدید امنیتی را متوجه جامعه بین‌المللی خواهد کرد که برای مقابله با آن باید سلاح به دست گرفت؟ گزارش سازمان دفاعی آمریکا که هر ساله منتشر می‌شود حاکی از آن است که استراتژی‌های ایران در یک سال گذشته تغییری نداشته است. بنابراین گزارش، استراتژی ایران روی جلوگیری از حمله و مقابله با آن متمرکز است. بنابراین تهدیدی که آمریکا از آن سخن می‌گوید در واقع توانایی ایران برای جلوگیری و مقابله با حمله آمریکاست. در این گزارش همچنین به برنامه‌های ایران برای توسعه ظرفیت موشک‌های دوربرد اشاره و خاطرنشان شده است که دکترین ایران بر مبنای دیپلماسی است نه تجاوز. به بیان دیگر دکترین نظامی ایران بر مبنای کند کردن روند تهاجم و هدف گرفتن اهداف نظامی، اقتصادی و سیاسی مهاجمان است. همچنین تهران به دنبال تحمیل راه‌حل دیپلماتیک به دشمنانش است و در عین حال از ارائه امتیازهایی که منافع کلیدی‌اش را به چالش می‌کشد، پرهیز می‌کند. گلوبال ریسرچ اضافه کرد: این تهدید همان چیزی است که بیش از هر تهدید دیگری سیاستمداران آمریکایی را نگران می‌کند. آنها از اینکه تهدید شوند کشوری می‌تواند در مقابل حملات مقاومت کند و واکنش متقابل نشان دهد، نگران می‌شوند.در پایان این تحلیل آمده است: آنچه اهمیت دارد توانایی «نه» گفتن ایران به خط مشی‌های سیاسی است که سیاستگذاران آمریکایی به دنبال ترسیم آن هستند. این سیاست آمریکا بر مبنای بازداشتن دیگران از قدرت «نه» گفتن به آمریکا تعیین شده است. این دکترین نه تنها می‌گوید کسی نباید به آمریکا نه بگوید ... ایران 10 سال قبل پیشنهاد حل مسئله هسته‌ای و اختلاف‌نظرها با آمریکا را مطرح کرد اما دولت بوش در آن زمان از پذیرفتن این پیشنهاد خودداری کرد. چندی بعد نیز ایران با سه کشور اروپایی به توافق رسید اما باز هم آمریکا مانع‌تراشی کرد و این تلاش‌ها به نتیجه نرسید. دولت به فراتر از سخنگوی سرپایی نیاز دارد یک سایت حامی دولت خواستار تغییر سخنگوی این نهاد با یک سخنگوی تمام وقت شد.عصر ایران نوشت: با روی کار آمدن دولت روحانی انتظار می‌رفت یک سخنگوی تمام وقت عهده‌دار ارتباط با رسانه‌ها شود. با این حال وقتی رئیس‌جمهور، معاون بسیار پرمشغله خود را به عنوان سخنگو برگزید، مشخص شد که دولت قصد ندارد ارتباط خوبی با رسانه‌ها داشته باشد.این سایت ادامه می‌دهد: محمدباقر نوبخت که عنوان سخنگویی دولت را یدک می‌کشد، علاوه بر این سمت، دو معاونت مهم ریاست‌جمهوری را برعهده دارد: «معاونت برنامه‌ریزی و نظارت راهبردی» و «معاونت توسعه مدیریت و سرمایه‌ انسانی». هر کدام از این دو معاونت به اندازه کافی دغدغه و دلمشغولی دارند و طبیعی است که در چنین وضعیتی، وظیفه سخنگویی به حاشیه می‌رود و به یک عنوان تشریفاتی تبدیل می‌شود که صرفا برای خالی نبودن عریضه است.نتیجه نیز بعد از حدود 9 ماه کاملا مشهود است: عدم برگزاری جدی جلسات سخنگو، عدم دسترسی در تمام اوقات و برگزاری سرپایی جلسات! عصر ایران افزود: هم‌اکنون عمده جلسات آقای سخنگو به صورت سرپایی در حیاط ریاست‌جمهوری برگزار می‌شود بدین شکل که بعد از جلسه هیئت دولت، سخنگو دقایقی پشت یک تریبون قرار می‌گیرد و خبرنگاران پشت نوار قرمزی که جلو آمدن از آن برایشان ممنوع است (و یادآور خط قرمز است) می‌ایستند و صحبت‌های سخنگو را یادداشت می‌کنند! این در حالی است که باید دستکم یک روز در هفته و در ساعت مشخصی جلسه رسمی سخنگو در سالن کنفرانس برگزار شود و خبرنگاران بتوانند سوالات خود را به نوبت مطرح کرده و پاسخ بگیرند نه این که در سرما و گرما، سرپا بایستند و حتی برای یادداشت‌برداری هم مشکل داشته باشند. سایت حامی دولت نوشت: این که سخنگوی دولت، جلساتش را بدین شکل برگزار می‌کند، توهین آشکار به رسانه‌ها به عنوان نمایندگان افکارعمومی است. حتی در زمان احمدی‌نژاد هم غلامحسین الهام که به ابوالمشاغل معروف بود، جلسات سخنگو را در سالن کنفرانس برگزار می‌کرد. آقای سخنگو بداند که رسانه‌ها می‌دانند فرق است بین «اطلاع‌رسانی از آنچه در جلسه امروز دولت گذشت» با «جلسات هفتگی سخنگو»؛ آنچه هم اکنون انجام می‌شود، اولی است.عصر ایران می‌نویسد: سخنگوی دولت، اگر می‌خواهد سخنگو باشد، باید همانند سخنگوی قوه قضاییه یا سخنگوی وزارت امور خارجه، زمان و سالن مشخصی را در هفته به این کار اختصاص دهد نه این که هر از گاهی بعد از جلسات هیئت دولت، یک نوار قرمز بین خود و خبرنگاران بکشد و یک گپ و گفت کوتاه داشته باشد! سخنگوی دولت باید در همه روزهای هفته، به طور تمام وقت در دسترس رسانه‌ها باشد و طبیعی است کسی که دو معاونت ریاست‌جمهوری را برعهده دارد به دلیل مشغله‌های تمام وقتش، نمی‌تواند به طور تمام وقت به امور سخنگویی برسد. عصر ایران در پایان نوشت: این انتظار زیادی از یک سخنگو نیست. اگر محمدباقر نوبخت می‌خواهد سخنگو بماند، باید با کناره‌گیری از دو پست دیگرش، وقت خود را به کار سخنگویی اختصاص دهد و اگر نمی‌تواند، از سخنگویی استعفا کند تا رئیس‌جمهور شخص دیگری را بدین مهم بگمارد هر چند در وضعیت کنونی، انتقاد اصلی به شخص رئیس‌جمهور است که چنین انتصابی را انجام داده است.یادآور می‌شود هم‌اکنون چند طیف در مجموعه دولت و ریاست‌جمهوری در حوزه اطلاع‌رسانی مشغول به فعالیت هستند و احتمالا انتقاد اخیر از همین موازی‌کاری و رقابت برخاسته از آن سرچشمه می‌گیرد. خواب صهیونیست‌ها برای کردستان عراق رژیم صهیونیستی تجزیه کردستان عراق را به مثابه خنجری در قلب ملت‌های حامی محور مقاومت در منطقه می‌داند.پایگاه خبری ایلاف وابسته به گروهی از مخالفان رژیم سعودی، با انتشار خبر فوق نوشت: هیچ شکی نیست که اظهارات اخیر مسئولان اسرائیلی در خصوص کردستان و حمایت از استقلال آن تلاشی تازه برای ضربه زدن به محور ممانعت یا همان مقاومت در رأس آنها ایران و کشورهای طرفدار «وحدت میهن‌عربی» است. کسانی که به دنبال امت واحد عربی هستند نیز باید پیام اظهارات مقام‌های اسرائیلی را دریابند. اسرائیل براساس این اظهارات به این نتیجه رسیده که اکنون وقت اعلام جدایی کردستان از بغداد است. این حرفی است که دقیقاً آویگدور لیبرمن، وزیر امور خارجه رژیم صهیونیستی به همتای آمریکایی‌اش جان‌کری گفته است. همین رویکرد را شیمون‌پرز، رئیس‌جمهوری اسرائیل نیز در نامه خود به باراک اوباما، رئیس جمهوری آمریکا داشته است. ایلاف ادامه می‌دهد: اگر بخواهیم به روابط اسرائیل و کردستان عراق نظری بیندازیم درمی‌یابیم که این روابط طولانی است، می‌توان گفت که چنین اظهاراتی از سوی اسرائیلی‌ها تازگی ندارد. این اظهارات در حقیقت برآمده از «عشق ممنوعی» است که بیش از نیم قرن بر روابط دو طرف حاکم بوده است. آنچه در این جا جدید است، اظهارات مسئولان اسرائیلی است که از خفا بیرون آمده‌اند و حرف‌های خود را علنا بیان می‌کنند.نویسنده می‌افزاید: در کتاب «فروپاشی امید- روابط اسرائیل- کردستان 1963-1975» شلومون نکدیمون، روزنامه‌نگار و مشاور اسحاق شمیر، مشاور سابق نخست‌وزیر اسرائیل زوایای بسیاری از روابط مخفی و سری روابط اسرائیل و کردها را برملا می‌کند؛ خصوصاً در زمان ملا مصطفی بارزانی، پدر مسعود بارزانی، رئیس فعلی اقلیم کردستان عراق، بارزانی پسر گفت: کشورهایی نظیر مصر و اردن و مغرب و قطر و ترکیه و اندونزی و غیره با آن رابطه دارند و بد نیست که ما نیز با آن رابطه داشته باشیم. ایلاف خاطرنشان کرد: روابط اسرائیل با کردها براساس «دشمن دشمنم دوستم است» شکل گرفته است.از نگاه اسرائیلی‌ها به دلیل موقعیت جغرافیایی و نوع پراکندگی‌ای که کردها در منطقه خود دارند، بهره‌برداری از آنها مفید و در عین حال آسان است. اسرائیلی‌ها حتی بر این اعتقادند که تشکیل کشور مستقل کردی به مثابه «ذخیره‌ای استراتژیک و طراز اول برای اسرائیل» محسوب می‌شود عوفرا بنجیو در این باره می‌گوید‌«شکل‌گیری کردستان مستقل باعث تضعیف کشورهای متعددی که با اسرائیل دشمنی تاریخی دارند مثل عراق و سوریه و ایران می‌شود.» به اعتقاد آنها کردستانی که در دل کشورهای مقاومت تشکیل شود می‌تواند همانند خنجری در قلب ملت‌های منطقه حامی «محور ممانعت» باشد. ایجاد کشور کردی که مورد حمایت اسرائیل باشد می‌تواند معادلات منطقه را تغییر داده و در درگیری نفوذ تاریخی موجود میان «ترکیه سنی» با «ایران شیعی» تاثیر مستقیم بگذارد این مسئله می‌تواند به سود اسرائیل باشد.
محمدجواد قریمی
۲۲ تیر ۹۳ ، ۱۱:۵۶ موافقین ۱ مخالفین ۰ ۱ نظر
در این دیدار صمیمی و آکنده از معنویت، این دو عالم ربانی ضمن بررسی مسائل و رویدادهای مهم جهان اسلام و آخرین تحولات عراق و مسائل مربوط به حوزه های علمیه، به مباحث فقهی و اعتقادی پرداختند. به گزارش شیعه آنلاین، اخبار رسیده از شهر مقدس قم حاکی از آن است که مرجع عالیقدر حضرت آیت الله شیخ «لطف الله صافی گلپایگانی» به دیدار حضرت آیت الله سید «صادق شیرازی» دیگر مرجع عالیقدر رفت. گفته می شود این دیدار در شامگاه روز جمعه، 12 ماه مبارک رمضان 1435 هجری قمری برابر با 20 تیر 1393 در بیت حضرت آیت الله شیرازی صورت گرفت. قابل ذکر است، در این دیدار صمیمی و آکنده از معنویت، این دو عالم ربانی ضمن بررسی مسائل و رویدادهای مهم جهان اسلام و آخرین تحولات عراق و مسائل مربوط به حوزه های علمیه، به مباحث فقهی و اعتقادی پرداختند. لازم به ذکر است،‌ تا به این لحظه جزئیات بیشتری از این دیدار و محتوای آن منتشر نشده است
محمدجواد قریمی
۲۲ تیر ۹۳ ، ۱۱:۵۴ موافقین ۱ مخالفین ۰ ۰ نظر